آن لب شیرین همچون جان شیرین
وان شکنج زلف همچون نافه ی چین
جان شیرینست یا مرجان شیرین
نافه ی مشکست یا زلفین مشکین
عاقلان مجنون آنزلف چو لیلی
خسروان فرهاد آن یاقوت شیرین
عارضش بین بر سر سروار ندیدی
گلستانی بر فراز سرو سیمین
من بروی دوست می بینم جهانرا
وز برای دوست می خواهم جهان بین
شمع بنشست ای مه بی مهر برخیز
ناله ی مرغ سحر برخاست بنشین
سنبل سیراب را از برگ لاله
برفکن تا بشکند بازار نسرین
دلبران عاشق کشند اما نه چندان
بیدلان انده خورند اما نه چندین
جان تلخی می دهد خواجو چو فرهاد
جان شیرینش فدای جان شیرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.