مغنّی وقت آن آمد که بنوازی رباب
صبوحست ای بت ساقی بده جام شراب
اگر مردم بشوئیدم به آب چشم جام
وگر دورم بخوانیدم به آواز رباب
فلک در خون جانم رفت و مادر خون دل
می لعل آب کارم برد و ما در کار آب
مرا بر قول مطرب گوش و مطرب در سماع
من از بادام ساقی مست و ساقی مست خواب
چو هندو زلف دود آسای او آتش نشین
چو طوطی لعل شکّر خای او شیرین جواب
دل از چشمم بفریادست و چشم از دست دل
که هم پر عقابست آفت جان عقاب
کبابم از دل پر خون بود وقت صبوح
که مست عشق را نبود برون از دل کباب
سر کویت ز آب چشم مهجوران فرات
سرانگشتت بخون جان مشتاقان خضاب
دلم چون مار می پیچد ز مهرم سر مپیچ
رخت چون ماه میتابد ز خواجو رخ متاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و نشئگی شاعر در مواجهه با شراب و زیبایی محبوبش میپردازد. شاعر از رباب و موسیقی به عنوان ابزارهایی برای بیان عشق و سرحالی استفاده میکند. او از درد و رنجی که عشق به او داده سخن میگوید و در عین حال، زیبایی و لذت را در وجود محبوب و شراب میبیند. این شعر همچنین به تضادهای عاطفی اشاره دارد، مانند غم و شادی، مرگ و زندگی، که همه در جستجوی عشق و احساسات عمیق در زندگی انسان نمایان میشود. شاعر به تصویر کشیدن عشقش پرداخته و از زیباییهای آن نهایت لذت را میبرد.
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده است که موسیقی بزنیم و رباب را بنوازیم. صبح است، ای زیبای ساقی، لطفاً به من جامی از شراب بده.
هوش مصنوعی: اگر مردم را با اشکهایم غرق کنم و یا اگر از دور مرا با غمانگیزترین نغمهها بخوانید.
هوش مصنوعی: آسمان برای من بسیار ناراحت و غمگین است، و مادر نیز با درد دل به من نگاه میکند. زندگیام تحت تأثیر مشکلات و سرنوشت تلخی قرار گرفته است، در حالی که ما درگیر مسائل روزمره و فرعی هستیم.
هوش مصنوعی: گوشم به صدای موسیقی و نوازنده معطوف است و در حال لذت بردن از جشن و سرور هستم. در این حین، از شراب، خواب آلود و سرمست شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی موهای او مانند زلف هندی در کنار دود قرار میگیرد، به گونهای آتشافروز میشود که انسان را به یاد طوطی لعل میاندازد و شیرینی طعم او را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: دل من از چشمانم فریاد میزند و چشمانم از احساسات دل خالی نیست. به طوری که هر دو غرق در یک احساس غمگین و نگران هستند که زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در وقت صبح، قلب من پر از درد و غم بود، مانند کبابی که در آتش پخته شده است. در حالیکه دل عاشق، به خاطر عشق خود به هیچ چیز دیگر فکر نمیکند و از درونش هیچ کبابی نمیسوزد.
هوش مصنوعی: کنار کوی تو، اشکهای بینوا مانند آب فرات جاری است و انگشتهای مشتاقان در خون عشق تو رنگین شده است.
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو به شدت در حال تلاطم و اضطراب است، پس از تو دوری نکن. چهرهات مانند ماه درخشنده است، اما لطفاً روی خود را از من برنگردان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.