شکر تنگ تو تنگ شکر آمد
حلقه ی لعل تو درج گهر آمد
لبت از تنگ شکر شور بر آورد
بشکر خنده ی شیرین چو در آمد
چو نظر در خم ابروی تو کردم
قامت خویشتنم در نظر آمد
چون ز عشق کمرت کوه گرفتم
سیلم از خون جگر بر کمر آمد
گر دمی بر سر بالین من آئی
همه گویند که عمرت بسر آمد
کامم این بود که جان بر تو فشانم
عاقبت کام من خسته برآمد
خواجو آن نیست که از درد بنالد
گرچه پیکان غمش بر جگر آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از شکرین بودن لبها و زیباییهای معشوقش سخن میگوید و صحنههایی از عشق و دردهای ناشی از آن را توصیف میکند. او از تأثیر نگاه معشوق و عشقش بر زندگیاش میگوید و به احساسات عمیق و رنجهای ناشی از عشق اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که عشقش بسیار عمیق و واقعی است و او از آنچه بر دلش میگذرد، نمیخورد.
هوش مصنوعی: شکر که تنگ تو قرار دارد، به اندازه حلقهی لعل تو ارزشمند و گوهرین است.
هوش مصنوعی: لبهایت مانند شکر شیرین، با شور و شوق زیبا هستند و با خندهای شیرین، از دل تنگی و غم بیرون آمدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی به ابروهای خمیدهات نگاه کردم، متوجه شدم که قامت خودم نیز در نظر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر عشق تو به شدت تحت فشار هستم و احساس سنگینی میکنم، این فشار به حدی است که خون جگرم بر روی کمرم ریخته میشود.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای بر بالین من بیایی، همه خواهند گفت که عمرت به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: آرزویم این بود که جانم را برای تو فدا کنم، اما در نهایت این آرزو با ناامیدی همراه شد.
هوش مصنوعی: خواجو فردی نیست که از درد و رنج شکایت کند، حتی اگر غم و اندوهش به شدت او را آزار دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.