ای نهاده خشت زر بر روزن سیمین بام
وی فکنده چین شب در گیسوی مشگین شام
نغمه ی مرغان بستان تو ربّ ذوالجلال
ورد شب خیزان درگاه تو حی لاینام
خوانده در نوروز توحید تو از اوراق گل
بر فراز چوب پایه بلبل شیرین کلام
کشته ی تیغ فنا را بر سر میدان قهر
جز نسیم لطف جانبخش تو من یحیی العِظام
هر شبی نظاره ی صنع را بگشوده چشم
آتشین رویان سیم اندام زنگاری خیام
تیغ گوهر دار آتش بار شاهنشاه شرق
کرده در سر حدّ مغرب دست حکمت در نیام
ذات بی عیبت عری از علت چون و چرا
ملک بی ریبت بری از وصمت کو و کدام
در عبادتخانه ی امر تو از روی نیاز
کوه سرکش در تشهد مانده تا روز قیام
رود نیل آسمان بی آب انعامت سراب
کار کیمخت زمین بی فیض احسان تو خام
اختر تیرافکن ثاقب که خوانندش شهاب
از شیاطین کرده با پشتی قهرت انتقام
توسن عقرب دم مه نعل را یعنی فلک
هیچکس ناکرده الا رایض حکم تو رام
عندلیب بوستان نطق را یعنی زبان
کی بود جز غنچه ی سیراب تسبیح تو کام
عرش و کرسی را به درگاه جلالت التجا
ملک هستی را بذیل کبریایت اعتصام
ماه شب پیمای گردون سرعت گیتی نورد
کرده نور از پرتو خورشید الطاف تو وام
اول بی انتها و آخر بی ابتدا
مالک بی اشتراک و واحد بی انعدام
بر جناب بارگاهت خسروان نامدار
کرده ترک نام و ناموس شهی از بهر نام
باده خوردن بر در میخانه با یادت حلال
سجده کردن در درون کعبه بی ذکرت حرام
آشنایت عاری از بیگانه و فارغ ز خویش
مرغ باغت بی نیاز از دانه و ایمن ز دام
خیری از خارا پدید آری و برگ گل زخار
لؤلؤ لالا ز آب تیره و لعل از رخام
حلقه ی زرّین کشی در گوش چرخ لاجورد
مشعل سیمین نهی در خرگه پیروزه فام
گه رسانی عورتی از ریش فرعونش منال
گه چشانی پشه ئی از مغز نمرودش طعام
گه نهی بر تیغ کهسار از قمر سیمین سپر
گه زنی بر جوشن گردون ز خور زرّین حسام
گر نگردد سایل چشم هواداران تو
آب دریا کی بود در گوهر افشانی غمام
هر که چون صبح اختر افشان گردد از مهرت بچشم
آسمان از روی رایش بسترد گرد ظلام
بر کف جمشید شادروان سیمین سپهر
ساقی صنعت نهد هر صبحدم زرّینه جام
زابر لطفت گر چکد یک قطره بر دار البوار
خوی کند پیش جهنم از حیا دارالسلام
هر که از حکمت بگرداند عنان شرّالدواب
وانک یابد نام نیک از درگهت خیر الانام
گرنه موجودات را حفظ تو جوشن ساختی
تیر و قوس آسمانرا بیم بودی از سهام
می کند با داغ فرمان تو برگردون چرا
زرده ی خورشید مشرق تاز گرم تیزگام
هر سنان کان از عَصی آدم زدی بر بوالبشر
داده ئی از مرهم ثُم اجتبایش التیام
گرچه خاصان درت از چشم عامان غایبند
رحمتت عامست و انعامت نصیب خاص و عام
گر نخوردی موسی از جامت می اُنظر الیک
از شراب لن ترانی کی شدی مست مدام
ور محمد را نمی دادی مدد در شقّ ماه
همچو ماه چارده کارش کجا گشتی تمام
باد بر جان رسولت آفرین از انس و جان
باد بر خاکش درود از چشم خواجو والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف والاییها و صفات خداوند میپردازد و به نظم و زیبایی آفرینش اشاره دارد. شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارهها، جلال و شکوه خدا را بیان میکند و به نعمتهایی که او به موجودات میدهد، اشاره میکند. همچنین در اینجا به عبادت و نیاز موجودات به او اشاره شده و سخن از رحمت گسترده و بینظیر خداوند و ارتباط خاص او با بندگانش، اعم از خاص و عام به میان آمده است. به طور کلی، این متن تجلیلی از خالق و آفرینش اوست و نشاندهنده زیباییهای طبیعت و وجود خداوند در همه چیز است.
هوش مصنوعی: تو طلا را به جای سیم در روزن بام گذاشتی و چین و شکن شب را در موهای مشکیات افکندهای.
هوش مصنوعی: آواز پرندگان در باغ تو، ای پروردگار بزرگ، عطر شبنوازان در درگاه توست، که همیشه بیدار و هوشیار هستی.
هوش مصنوعی: در نوروز، پیام توحد را از گلبرگها میشنوم که بلندتر از صدای شیرین بلبل بر روی چوب پایه میخواند.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، تنها نسیم محبت توست که میتواند جان و دل کسی را که در برابر فنا قرار گرفته زنده کند.
هوش مصنوعی: هر شب با چشمان درخشان، به تماشای زیباییهای آفرینش مینشینیم و در میان دختری با اندام سیمی و چهرهای زنگاری، غرق در حیرت میشویم.
هوش مصنوعی: تیغ پر ارزش و آتشین شاه شرق در سرزمین مغرب، نشان از برتری و قدرت آن حکمت دارد که از نیام خود بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: وجودی که هیچ نقص و عیبی ندارد، از هرگونه سوال و تردید مبراست. همچنین، این ملک که خالی از زشتی است، از هرگونه عیب و عیبجویی هم به دور است.
هوش مصنوعی: در مکان عبادت، به خاطر نیاز، کوه سرکشی که همیشه در حال نیایش است، تا روز قیامت تسلیم و در حال سجده باقی مانده است.
هوش مصنوعی: رود نیل در آسمان، تشنه و بیباران است و انتظار رحمت تو را دارد. همچنین، زمین نیز بدون برکت و لطف تو، بیفایده و خشک میماند.
هوش مصنوعی: ستارهای که چون تیر به زمین میافتد و به آن شهاب میگویند، زادهی قدرت خشم و انتقام تو از موجودات شیطانی است.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که اسب تندرویی به نام عقرب در زیر چرخش ماه، دیگران را تحت تأثیر خود قرار نمیدهد، بلکه تنها کسی که میتواند بر او فرمان روایی کند، تو هستی. در واقع اشاره دارد که قدرت و تسلط بر این جهان تنها در دست توست و هیچ کس دیگری نمیتواند مانند تو بر آن حکمرانی کند.
هوش مصنوعی: پرنده خوشخوان باغ، زبان درختان را در اختیار دارد. آیا جز غنچهای که از تسبیح تو سیراب شده باشد، چیزی دیگر وجود دارد؟
هوش مصنوعی: عرش و کرسی در برابر عظمت تو احترام میگذارند و ملکه هستی به سایه بزرگیت پناه میآورد.
هوش مصنوعی: ماه که در آسمان میدرخشد، با سرعت خود در گردشی که در جهان دارد، نوری را از تابش خورشید دریافت کرده است و این نور نمایانگر محبت و لطف تو است.
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف مفهومی عمیق و فلسفی میپردازد. ابتدا آن را میتوان به نوعی بیان کرد که وجود و هستی در آغاز و پایان خود بینهایت است. در این میان، اشاره به وجود مالکیتی دارد که هیچ گونه اشتراکی در آن وجود ندارد و به نوعی از واحد بودن و بینهایت بودن اشاره دارد، به طوری که از بین نمیرود و همیشگی است. این توصیف میتواند به مفاهیمی مانند خداوند، کائنات یا حقیقت مطلق اشاره داشته باشد.
هوش مصنوعی: در حضور تو که از بزرگترین شاهان هستی، بزرگان دیگر را به خاطر نام و اعتبار خودت ترک کردهای. تو برای حفظ نام و حیثیت خود، به دیگران بیاعتنایی میکنی.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب در کنار میخانه به یاد تو حلال است، اما سجده کردن در کعبه بدون یاد تو حرام است.
هوش مصنوعی: دوستیات از افرادی غریبه خالی و دور است و پرندهای که در باغ تو زندگی میکند، به دانه نیازی ندارد و از دامها در امان است.
هوش مصنوعی: از سنگ سرخ، خوب و زیبا به وجود میآید و برگ گل از خار به دست میآید. مروارید را از آب تیره و نگین را از سنگ رخام میسازند.
هوش مصنوعی: در گوشهی آسمان آبی، حلقهای از طلا آویزان کن و چراغی نقرهای را در خوابگاه رنگارنگ قرار ده.
هوش مصنوعی: گاهی از ریش فرعونش کمعرضی به او میدهی و گاهی از مغز نمرودش خوراکی میچشانی.
هوش مصنوعی: گاهی بر سطح کوه، از نقره سپر میگذاری و گاهی بر زره آسمان، با شمشیر طلایی ضربه میزنی.
هوش مصنوعی: اگر چشم دوستداران تو به تو ننگرد، آیا آب دریا میتواند در گوهر افشانی ابرها موثر باشد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند صبح درخشان و نورانی باشد، از محبت تو چشمانش به آسمان خیره میشود و بر چهرهاش، پیش از اینکه شب فرا برسد، نور و روشنی را میتاباند.
هوش مصنوعی: بر روی زمین جمشید، که به زیبایی معروف است، ساقی ماهر هر روز صبح، جامی طلایی قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر حتی یک قطره از لطف تو بر دامن دنیا بریزد، جهنم به خاطر حیای تو بر دشت آرامش سایه میافکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از حکمت و دانش روی گرداند، بدترین جانداران است، حتی اگر در درگاه تو نام نیکی پیدا کند که بهترین مردم هستند.
هوش مصنوعی: اگر تو از موجودات حفاظت نکرده بودی، تیر و کمان آسمان نیز نگران سهم خود بودند.
هوش مصنوعی: با فرمان تو، زمین را به دور خود میچرخاند و میپرسم چرا زردی خورشید در سمت شرق، با شتاب و گرما وارد میشود.
هوش مصنوعی: هر زخم و آسی که به انسانها وارد کردی، به برکت رحمت و شفای تو، انسان را به بهبودی و انتخابی شایسته رساندهای.
هوش مصنوعی: اگرچه افراد خاص تو در دسترس تمامی مردم نیستند، اما رحمت تو شامل حال همه است و نعمتهایت به همه، هم خاصان و هم عامه مردم، میرسد.
هوش مصنوعی: اگر موسی از جام تو نچشید، به من بنگر که از شراب تو هرگز مرا نخواهی دید. کی مست دائم شدی؟
هوش مصنوعی: اگر محمد (ص) را یاری نمیکردی، کارش در شکافتن ماه مانند ماه چهاردهم به کجا میرسید؟
هوش مصنوعی: باد خوشی بر جان پیامبرت، سلام و درود باد بر خاک او از طرف خواجو و سلام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.