ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم
گوهری در پایش افکندیم و کانی یافتیم
چون نظر کردیم در بستان بیاد قامتش
راستی را از سهی سروی روانی یافتیم
با خیال عارض گلرنگ و قد سرکشش
بر سر هر شاخ عرعر گلستانی یافتیم
گرچه چون عنقا بقاف عشق کردیم آشیان
مرغ دلرا هر نفس در آشیانی یافتیم
ترک عالم گیر و عالمگیر شو زیرا که ما
هر زمانی خویشتن را در مکانی یافتیم
در جهان بی نشانی تا نیاوردیم روی
ظن مبر کز آن بت مه رونشانی یافتیم
سالها کردیم قطع وادی عشقش ولیک
تا نپنداری که این ره را کرانی یافتیم
مانه از چشم گران خواب تو بیماریم و بس
زانک در هر گوشه از وی ناتوانی یافتیم
در گلستان غم عشق تو از خوناب چشم
هر گیاهی را که دیدیم ارغوانی یافتیم
چون بیاد تیغ مژگان تو بگشودیم چشم
هر سر مو بر تن خواجو سنانی یافتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس عمیق عشق و فدای خود اشاره میکند. او با اشاره به زیبایی معشوق و تاثیر آن بر روح و جان، به جستجوی عشق و تلاش برای فهم آن میپردازد. در این راه، او به رغم دشواریها و جداییها، همواره جلوهای از عشق و زیبایی را در زندگی خود یافته است. شاعر به خودآگاهی و درک عمیق از عشق اشاره میکند و میگوید حتی در سختیها و غمها، نشانههایی از عشق را در اطراف خود مشاهده کرده است. عشق او به معشوقش چنان عمیق است که حتی در اندوه نیز رنگ و روحی مرورکننده به زندگی او میبخشد.
هوش مصنوعی: ما با دلی بزرگ ایثار کردیم و از این کار جان تازهای گرفتیم. مانند این که در پای او گوهری افکندیم و از این فعل به ثروتی دست یافتیم.
هوش مصنوعی: زمانی که به باغ نظارت کردیم، به یاد قامت راست او افتادیم و درخت سروی بلند و خوش قد و قامت را در حرکت دیدیم.
هوش مصنوعی: با تصور چهره زیبا و قامت کشیدهاش، در هر شاخه از درختان گلستانی رو به رو شدیم.
هوش مصنوعی: با اینکه همچون پرندهای افسانهای به دنبال عشق هستیم، اما هر بار در هر لحظه یک مکان امن برای دلمان پیدا میکنیم.
هوش مصنوعی: باید از دنیای خود جدا شوی و به جهانی دیگر بپیوندی، چون ما همواره خود را در مکانی مشخص پیدا کردهایم.
هوش مصنوعی: در این دنیا که هیچ نشانی از معشوق نیست، فریب نخور که فکر کنی از آن بت زیبا چیزی بدست آوردهای.
هوش مصنوعی: سالها تلاش کردیم که از راه عشق او دور شویم، اما نگذار تا فکر کنی که به انتهای این مسیر رسیدهایم.
هوش مصنوعی: ما فقط به خاطر خواب تو بیماریم و هیچ دلیلی نداریم که از چشمان گرانبهایت دور شویم، چرا که در هر گوشهای از زندگی به ناتوانی و ضعف میرسیم.
هوش مصنوعی: در باغ صدای غم عشق تو، هر گیاهی که دیدیم از اشک چشم، رنگی ارغوانی گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی یاد تیغ مژگان تو را به خاطر آوردم، چشمهایم را باز کردم و هر رشته مویی که بر تنم بود، نشانهای از خواجو سنانی پیدا کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.