مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم
پای بند گره طره طرار توایم
کار ما را مکن آشفته و مفکن در پای
که پریشان سر زلف سیه کار توایم
طرب افزای مقیمان درت زاری ماست
زانک ما مطرب بازاری بازار توایم
گر کنی قصد دل خسته ی یاران سهلست
ترک یاری مکن ای یار که ما یار توایم
تو بغم خوردن ما شادی و از دشمن دوست
هیچکس را غم نیست که غمخوار توایم
آخر ای گلبن نورسته بستان جمال
پرده بگشای که ما بلبل گلزار توایم
تا ابد دست طلب باز نداریم از تو
زانک از عهد ازل باز طلبکار توایم
بده ای لعبت ساقی قدحی باده که ما
مست آن نرگس مخمور دلازار توایم
آب بر آتش خواجو زن و ما را مگذار
بر سر خاک بخواری که هوادار توایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به احساسات و دردهای خود در عشق اشاره میکند و از گرفتار شدن در محبت معشوق صحبت میکند. او میگوید که به دلیل عشق و محبت به معشوق، در زندگیاش دچار مشکل شده و خواهان آن است که معشوق او را ترک نکند. همچنین شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که او و دیگران به خاطر عشق به معشوق، غم و شادی را درک میکنند. در نهایت برخواستن از عشق و جستجوی باده و مستی نیز بخشی از شعر را تشکیل میدهد، که نشان دهنده نیاز او به نزدیکی و ارتباط عاطفی با معشوق است.
هوش مصنوعی: مدتی است که در این شهر به خاطر تو گرفتار شدهام و به نوعی به زیبایی و جاذبههای تو وابسته هستم.
هوش مصنوعی: کار ما را مضطرب نکن و ما را در پای فجایع خود ننداز؛ زیرا ما کسانی هستیم که به خاطر زلف سیاه تو پریشان و آشفتهایم.
هوش مصنوعی: شادی و نشاط خانه تو برای ماست، زیرا ما مانند یک هنرمند در بازار هستیم و تو مرکز این بازار.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به دل خستهی دوستانت آسیب برسانی، این کار آسانی است. اما ای دوست، از یاری کردن دست برندار که ما همیشه همراه تو هستیم.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در حالی که ما به خاطر تو غمگین هستیم و با مشکلات تو درگیر هستیم، هیچکس از دشمنان و دوستان غم ندارد. ما تنها کسانی هستیم که برای تو دلسوزی میکنیم و از وضعیت تو ناراحتیم.
هوش مصنوعی: ای گل تازه و زیبا در باغ، لطفاً پرده خود را کنار بزن که ما بلبلان باغ تو هستیم و عاشق زیباییات.
هوش مصنوعی: ما همیشه دستمان را برای درخواست از تو دراز نگه میداریم، چون از ابتداي آفرینش به نوعی به تو بدهکار هستیم.
هوش مصنوعی: به من جامی از شراب بده که ما تحت تاثیر آن چشمهای خوابآلود و دلفریب تو هستیم.
هوش مصنوعی: آب را بر آتش خواجو بریز و من را بر سر قبر ذلت نگذار، زیرا ما طرفدار تو هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.