برگیر دل ز ملک جهان و جهان بگیر
و آرام دل ز جان طلب و ترک جان بگیر
چون ما بترک گلشن و بستان گرفته ایم
گو باغبان بیا و در بوستان بگیر
پیر مغان گرت بخرابات ره دهد
قربان او ز جان شو و کیش مغان بگیر
از عقل پیر درگذر و جام می بخواه
وانگه بیا و دامن بخت جوان بگیر
اکنون که در چمن گل سوری عروس گشت
از دست گلرخان می چون ارغوان بگیر
گر وعده ات بملک نوشیروان دهند
بگذر ز وعده و می نوشین روان بگیر
یا چون میان یار ز هستی کنار کن
یا ترک آن پریرخ لاغر میان بگیر
ای ساربان چو طاقت ره رفتنم نماند
چون اشک من بیا و ره کاروان بگیر
خواجو اگر چنانک جهانگیریت هواست
برگیر دل ز ملک جهان و جهان بگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.