هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر خاقانی به وضعیت خود اشاره میکند که بدون قلم و نویسندگی، همچون انگشتانش به دلیل درد و عذاب آتشین، دچار مشکل شده است. او در غم و اندوهی عمیق به حال بیقلمی خود میگرید و احساس میکند که زندگیاش به نوعی کاتب و نویسندهی همیشگی سرنوشتش است، اما اکنون در غم و اندوه غرق شده است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن، حتی بدون وجود نویسندهای که سرنوشت انسانها را بنویسد، مشکلات و دشواریها به حدی زیاد است که مانند قلمی که با جوهر سیاه نوشته شده، اشک و غم از آن سرازیر میشود. به عبارت دیگر، نشاندهندهی درد و رنجی است که در زندگی وجود دارد و به صورت نمادی از نوشتههای غمانگیز و سرنوشت تلخ انسانها به تصویر کشیده میشود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر خاقانی به وضعیت خود اشاره میکند که بدون قلم و نویسندگی، همچون انگشتانش به دلیل درد و عذاب آتشین، دچار مشکل شده است. او در غم و اندوهی عمیق به حال بیقلمی خود میگرید و احساس میکند که زندگیاش به نوعی کاتب و نویسندهی همیشگی سرنوشتش است، اما اکنون در غم و اندوه غرق شده است.
هوش مصنوعی: خاقانی بدون وجود قلم و نویسندهی شاه، انگشتش به شدت عذاب کشید و قلمش به خاطر آتش اشکهایش آسیب دید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن، حتی بدون وجود نویسندهای که سرنوشت انسانها را بنویسد، مشکلات و دشواریها به حدی زیاد است که مانند قلمی که با جوهر سیاه نوشته شده، اشک و غم از آن سرازیر میشود. به عبارت دیگر، نشاندهندهی درد و رنجی است که در زندگی وجود دارد و به صورت نمادی از نوشتههای غمانگیز و سرنوشت تلخ انسانها به تصویر کشیده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست آن ماه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
اندر شش و چار غایب آید ناگاه
در هشت و دو اسب خویش دارد کوتاه
در هفتم و سوم بفرستد چیزی
اندر نه و پنچ و یک بپردازد راه
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
بر دل دارد لاله یکی داغ سیاه
دارد سمن اندر زنخش سیمین چاه
بر فرق سر نرگس از زر کلاه
بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه
تا دست من از دامن تو شد کوتاه
دستی زده ام بدامن ناله و آه
یا در دل تو اثر کند ناله من
یا خرمن عمر من بسوزد ناگاه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.