خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱ خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش چون آتش و آب و باد باشد سرکش چندان باد است در سر خاکی او کان را نبرد آب و نسوزد آتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خاقانی میگوید که اگرچه تو زیبای من از خاکی هستی، اما مانند آتش و آب و باد سرکش هستی. او به قدری در وجودش قوت و استقامت دارد که هیچچیز نمیتواند او را از بین ببرد یا آسیب برساند.
هوش مصنوعی: خاقانی، هرچند که در دل خاک توست، مانند آتش و آب و باد میتواند سرکش و نافرمان باشد.
هوش مصنوعی: در زیر خاک آن شخص، چنان نیرویی وجود دارد که نه آب آن را میبرد و نه آتش میتواند آن را بسوزاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا در نزنی به هرچه داری آتش
هرگز نشود حقیقت حال تو خوش
اندر یک دل دو دوستی ناید خوش
ما را خواهی خطی به عالم درکش
یک تیر بنام من ز ترکش برکش
وآنگه بکمان عشق سخت اندرکش
گر هیچ نشانه خواهی اینکه دل و جان
از تو زدنی سخت و ز من آهی خوش
این آتش عشق تو خوش است ای دلکش
هرگز دیدی آتش سوزندهٔ خوش
تا از من می جهی چو دود از آتش
چون دود بر آتشم من ای دلبر کش
با آن رخ دلفروز و زلف سرکش
خوش نیستی ای چو جهان ناخوش و خوش
ای دل به سفر چرا نبندی مفرش
کاندر حضرت عیش نمی باشد خوش
چون آهن آب داده اندر آتش
نرمی میکن دلا و سختی می کش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.