دندان من ار دوش لبت رنجان کرد
تب با تن من به رنج صد چندان کرد
چون دست درازی به لبت دندان کرد
تب خال چرا لب مرا بریان کرد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دندان من ار دوش لبت رنجان کرد
تب با تن من به رنج صد چندان کرد
چون دست درازی به لبت دندان کرد
تب خال چرا لب مرا بریان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرچند ترا زمان بجان رنجان کرد
یزدانت رها کرد و شه اران کرد
هرچند ترا بکام دل سلطان کرد
بر جان تو مهربان دلش یزدان کرد
از دور مرا بدید لب خندان کرد
و آن روی چو مه به یاسمین پنهان کرد
آن جان جهان کرشمهٔ خوبان کرد
ور نه به قصب ماه نهان نتوان کرد
عشق تو مرا زندهٔ جاویدان کرد
سودای توام، بی سر و بی سامان کرد
لطف و کرم تو، جسم را چون جان کرد
در خاک عمل بهتر از این نتوان کرد
بنیاد دل ما غم تو ویران کرد
ما را هوس عشق تو سرگردان کرد
زآنجا که تویی مگر که لطفی بکنی
پیداست کز اینجا که منم چه توان کرد
امشب ساقی به مشک می گردان کرد
دل یغما بر دو دست در ایمان کرد
چندان می لعل ریخت تا طوفان کرد
چندانکه وثاق عقل را ویران کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.