گر دیده یک اهل دیده بودی
دل مژده پذیر دیده بودی
جان حلقه به گوش گوش گشتی
گر نام وفا شنیده بودی
این قحط جهان کسی نبردی
گر کشت وفا رسیده بودی
کشتی حیات کم شکستی
گر بحر غم آرمیده بودی
میترسد از آب دیده جانم
ای کاش نه سگ گزیده بودی
گر آهم خواستی فلک را
چون صبح دوم دریده بودی
ور چشم فلک به شفقت استی
زو خون شفق چکیده بودی
مرغ دلم زا زبان به رنج است
ورنه ز قفس پریده بودی
آویخته کی بدی ترازو
گر زآنکه زبان بریده بودی
خاقانی اگر نه اهل جستی
دامن ز جهان کشیده بودی
هرچند جهان چنو ندیده است
او کاش جهان ندیده بودی
با آنکه تمامش آفریدند
ای کاش نیافریده بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.