ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم
به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا
ز بس که بر سر کوی تو اشک ریختهام
ز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا
فلک موافقت من کبود درپوشید
چو دید کز تو به هر لحظه شیونی است مرا
از آن زمان که ز تو لاف دوستی زدهام
به هر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا
هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دید
یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا
به دام عشق تو درماندهام چو خاقانی
اگر نه، بام فلک خوش نشیمنی است مرا



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق عمیق و دردناک شاعر به معشوق میپردازد. او بیان میکند که عشقش مانند خارهای سوسن است، و هر موی معشوق برای او همانند پناهگاهی است. شاعر از زخم دلش میگوید که به خاطر عشق به معشوق، به هر گوشهای که مینگرد، درد و سوز را احساس میکند. او بر این باور است که هر اشکی که برای معشوق ریخته شده، به نوعی پَست و گلی هست که در دامان او قرار دارد. شاعر همچنین به دشمنی اطرافیانش اشاره میکند و میگوید هر کس که عشق او را ببیند، میفهمد که این عشق مانند بادی است که خرمن او را به باد داده است. در انتها، او به حالت ناتوانی خود در برابر عشق اشاره میکند و حس میکند که اگرچه در عشق درمانده شده، اما همچنان به معشوق وابسته است.
هوش مصنوعی: از خاک کوی تو، هر خار برایم مانند سوسن زیبایی است و هر مویی که زیر زلفت است، به منزلهی سرپناهی برای من به شمار میآید.
برای این که به هیچ کس به جز تو نگاه نکنم، هر مژه ام به سوزنی تبدیل شده است. (اجزای بدن من و حتی مژگانم مرا کور خواهند کرد اگر به کسی به جز تو نگاه کنم)
به خاطر اینکه به شدت در کوی تو گریستهام، گویی که زیر هر سنگی حوضچه ای مانند یک دامن ایجاد شده.
آنقدر که من از دوری تو ناله و شیون کردم، آسمان هم با من یکسان شد و به سمت تیرگی رفت
به این دلیل که در مورد نزدیک بودن به تو ادعا کردم، عده زیادی با من دشمن شده اند. (به خاطر حسادت مردم به نزدیکی من به تو، هر اندازه که دوست دارم دشمن هم دارم)
هر کسی که دید چهره تو چطور سبب گریه من شده است، به سادگی متوجه شد که تمام زندگی من از دست رفته است.
من در دام عشق تو گرفتار و درماندهام، مانند خاقانی، و اگر اینچنین نبود، به جای بام تو در آسمان جایگاه خوبی داشتم (مقام و منزلت بالایی داشتم و انسان محترمی بودم)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز عشق، سینه پر داغ گلشنی است مرا
به باغ خلد ز هر داغ روزنی است مرا
چرا به عقل ز دیوانگی پناه برم؟
که از جنون، دهن شیر مأمنی است مرا
چو شمع، مد حیاتم بود ز رشته اشک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.