گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

زخم زمانه را در مرهم پدید نیست

دارو بر آستانهٔ عالم پدید نیست

در زیر آبنوس شب و روز هیچ دل

شمشادوار تازه و خرم پدید نیست

هرک اندرون پنجرهٔ آسمان نشست

از پنجهٔ زمانه مسلم پدید نیست

ای دل به غم نشین که سلامت نهفته ماند

وی جم به ماتم آی که خاتم پدید نیست

دردا که چنگ عمر شد زا ساز و بدتر آنک

سرنای گم به بودهٔ ماتم پدید نیست

خاقانیا دمی که وبال حیات توست

در سینه کن به گور که همدم پدید نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode