گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن

با انده او زشت است اندوه جهان خوردن

گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید

زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن

در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم

گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن

آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش

خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن

در راه وفای او شد شیفته خاقانی

هر روز قفای نو از دست زمان خوردن