گنجور

 
خاقانی

امروز مال و جاه خسان دارند

بازار دهر بوالهوسان دارند

در غم سرای عاریت از شادی

گر هیچ هست هیچ کسان دارند

عزلت گزین ز پیش‌گه گیتی

کان پیشگاه باز پسان دارند

نیکان عهد را به بدی کردن

عذری بنه که دسترس آن دارند

از سفلگان نوال طلب کم کن

کایشان دم و بال رسان دارند

بیرون همه صفا و درون تیره

گویی نهاد آینه سان دارند

دولت به اهل جهل دهند آری

خوان مسیح خرمگسان دارند

اقلیم، خادمان و زنان بردند

آفاق، خواجگان و خسان دارند

خاقانیا نفس که زنی خوش زن

کانجا قبول خوش نفسان دارند