ای قبلهٔ جان کجات جویم
جانی و به جان هوات جویم
گز زخم زنی سنانت بوسم
ور خشم کنی رضات جویم
دیروز چو افتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم
دوشت همه شب چو بدر دیدم
امشب همه چو سهات جویم
ای در گرانبهاتر از روح
چون روح سبک لقات جویم
وی ماه سبک عنانتر از عمر
چون عمر گرانبهات جویم
خورشیدی و برنیائی از کوه
هر صبحدم از صبات جویم
تو زیر زمین شدی چو خورشید
تا کی ز بر سمات جویم
ای گمشده آهوی ختائی
هم ز آبخور ختات جویم
صیاد قضا نهاد دامت
از دامگه قضات جویم
ای گوهر یادگار عمرم
چونت طلبم، کجات جویم؟
دریا کنم اشک و پس به دریا
در هر صدفی جدات جویم
از دیده نهان درون وهمی
از وهم برون چرات جویم؟
در جانی و ز انس و جانت پرسم
نزدیکی و دور جات جویم
خاقانیت آشنای عشق است
هم در دل آشنات جویم
ای صبر که کشتهٔ فراقی
در معرکهٔ بلات جویم
وی دل که به نیم نقطه مانی
در دائرهٔ عنات جویم
وی جان که کبوتر نیازی
پر سوخته در هوات جویم
وی نقش زیاد طالع من
در زایجهٔ فنات جویم
چون نقش زیاد کس نبیند
کی در ورق بقات جویم
ای مرکب عمر رفته پی کور
ز آن سوی جهان هبات جویم
وی بلبل جغد گشته وقت است
کز نوحهگری نوات جویم
ای سینه که دردمندی از غم
هم زانوی غم دوات جویم
درد تو جراحتی است ناسور
از زخم اجل شفات جویم
ای تن که به چشم درد آزی
از جود تو توتیات جویم
چون خوان کرم نماند تا کی
برگت طلبم، نوات جویم
ای چرخ شریف کش که دونی
جان را دیت از دهات جویم
وی خاک عزیز خور به خواری
تن را عوض از جفات جویم
ای روز کرم فرو شدی زود
از ظل عدم ضیات جویم
ای ماه گرفته نور دانش
در عقهٔ اژدهات جویم
وی روضهٔ بوستان دولت
در دخمهٔ پادشات جویم
ای تاج کیان، کیالواشیر
در عالم کبریات جویم
قدر تو لوا زده است بر عرش
در سایهٔ آن لوات جویم
ز آن سوی فلک به دیهٔ وهم
مجدت نگرم، سنات جویم
از عقل همه هوات خواهم
وز نفس همه ثنات جویم
رفتی که وفا نکرد عمرت
تا جان دارم وفات جویم
بر تختهٔ صدق بودی آحاد
زان اول اولیات جویم
بگذشتی و صفر جای تو یافت
از صفر کجا صفات جویم
قحط کرم است روزی جان
از مائده سخات جویم
طفلی است هنر که مادرش مرد
پرورودنش از عطات جویم
گرچه ز ملوک عهد بودی
در زمرهٔ اصفیات جویم
امروز که تشنه زیر خاکی
فیض از کرم خدات جویم
فردا به بهشت گشته سیراب
در کوثر مصطفات جویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و جستجوی معشوق میپردازد و بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر در جستجوی معشوق خود است و از زیبا بودن او سخن میگوید و احساسات خود را در قالب سوالاتی بیان میکند. او معشوق را به خورشید، کیمیا و ماه تشبیه کرده و از دوری و فراق شکایت میکند. همچنین، شاعر در این شعر به درد و رنجهایی که در غیبت معشوق متحمل میشود اشاره میکند و در تلاش است که دوباره به وصال او برسد. در نهایت، او به امید رسیدن به معشوق در بهشت و دریافت فیضهای الهی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، کجا تو را جستجو کنم؟ من جانم را برای تو میخواهم و به خاطر عشق تو زندگیام را میطلبم.
هوش مصنوعی: اگر زخم بزنید، با ذوق و شوق محاسن شما را میبوسم، و اگر خشمگین شوید، در جستجوی رضایت شما خواهم بود.
هوش مصنوعی: دیروز مانند خورشید درخشان و تابان بودی، اما امروز همچون کیمیا، نایاب و قابل جستوجو هستی.
هوش مصنوعی: در شب گذشته، من مانند ماه، چهره تو را دیدم و امشب هرجا که میروم، به دنبال زیباییهایت هستم.
هوش مصنوعی: ای تو که از روح هم گرانبهاتر هستی، تو را چون روح با کلمات نرم و لطیف جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: من به دنبال ماهی هستم که سبکی و لطافت او بیشتر از عمر من باشد، زیرا عمر خود را بسیار با ارزش میدانم.
هوش مصنوعی: هر صبح و به محض طلوع آفتاب، من زیبایی و روشنایی را از کوه میطلبم.
هوش مصنوعی: تو مثل خورشید در زیر زمین هستی، چقدر باید بگردم تا تو را پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: ای آهوی زیبای ختائی، تویی که گم شدهای، من نیز به دنبال آبی هستم که به تو برسد.
هوش مصنوعی: صیاد تقدیر، دامش را از شکارگاه قضا برپا کرده است. من در پی جستجوی آن هستم.
هوش مصنوعی: ای جواهر باارزش یادگار عمرم، کجا تو را جستجو کنم؟
هوش مصنوعی: احساساتم را مانند دریا میسازم و در هر صدفی که پیدا کنم، تو را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: چرا در جستجوی چیزی هستم که از دید پنهان است و همچنین بیرون از تصورات من؟
هوش مصنوعی: در مورد تو میپرسم و از احساساتت حرف میزنم، نزدیکیات را حس میکنم و فاصلهات را نیز میجوییم.
هوش مصنوعی: حس سلطنت و بزرگمنشی به عشق نزدیک است، من نیز در دل کسی که با عشق آشناست، او را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: ای صبر، تو که در میان نبرد جدایی، قربانی میکنی و در جستجوی منی، بر من صبر کن.
هوش مصنوعی: من دلم را در جستجوی تو میگردم، ای که به اندازه یک نقطه در دایرهٔ سختیها و مشکلات زندگیم حضور داری.
هوش مصنوعی: من همچون کبوتر معصوم و سرشار از عشق، در جستجوی توام و دل در آتش شوق تو میسوزد.
هوش مصنوعی: من در جستجوی نشانههای سرنوشت خودم هستم که در علم نجوم مشخص شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی نتواند تأثیر منفی یا زیاد دیگران را روی خود ببیند، در صفحه زندگی خود به دنبال نشانی از گذشتهای میگردد.
هوش مصنوعی: ای مرکب زندگی من، که زمان عمرم به پایان میرسد، اکنون به دنبال حقیقت و معنای وجودی از آن سوی جهان هستم.
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده است که مانند بلبل شاد و سرمست شوم و به جای سوگواری و ناله به دنبال خوشی و زیبایی زندگی بروم.
هوش مصنوعی: ای سینهی پر از درد و غم، من به دنبال دواتی هستم که بتوانم غمهایم را بر روی کاغذ بیاورم.
هوش مصنوعی: درد تو زخم عمیقی است که به سختی بهبود مییابد و من در جستجوی درمانی برای آن هستم.
هوش مصنوعی: ای بدن، که به خاطر خوبیهای تو به چشمم درد و رنج میآید، من مانند پرندهای از تو مطاع و نعمت میطلبم.
هوش مصنوعی: وقتی دیگر خبری از رحمت و بخشش نیست، دیگر چرا به دنبال تو بگردم، به دنبال نغمهات میگردم.
هوش مصنوعی: ای چرخ با احترام، سرنوشت و زندگیام را بهخود بگیر، من در جستجوی روزی از روستاها هستم.
هوش مصنوعی: من خاک گرانبهای تو را به خاطر نابودی جسم خود، به ذلت نمیپذیرم و به جای رنج و سختی، چیز دیگری را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: ای روز روشن، به زودی از سایه عدم خارج شدی و در پی تو هستم تا به نور تو برسم.
هوش مصنوعی: ای ماه! من در تاریکیهای افکار و دشواریها، به دنبال نور دانش و روشنایی هستم.
هوش مصنوعی: من در جستجوی باغ خوشبختی و زیباییهای زندگی هستم، حتی اگر در جایی تاریک و دور از نور باشد.
هوش مصنوعی: ای تاج کیان، من در جستجوی کیالواشیر در جهان گسترده هستم.
هوش مصنوعی: ظرفیت و ارزش تو به اندازهای است که بر بالای عرش قرار گرفته و در سایهٔ آن، من در جستجوی زیور و زیباییهای وجودت هستم.
هوش مصنوعی: از آن طرف آسمان، به روستای خیال و اندیشه نگاه میکنم و بزرگی و عظمت را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: من از عقل خود خواستههایم را به دست میآورم و از نفس خود ثنای تو را طلب میکنم.
هوش مصنوعی: رفتی و در تمام عمر وفا نکردی، حالا تا وقتی زندهام، تنها به مرگ فکر میکنم.
هوش مصنوعی: در ابتدا همگی در حقیقت و صداقت قرار داشتند، و اکنون من به دنبال اصول اولیه و بنیادی آنها هستم.
هوش مصنوعی: تو از زندگی من گذشتی و حالا احساس میکنم که جای خالیات در زندگیام وجود دارد. از کجا میتوانم ویژگیهای تو را پیدا کنم وقتی که خودت دیگر در کنارم نیستی؟
هوش مصنوعی: در روزهایی که نوازش و محبت کم میشود، من از شما درخواست میکنم که دلگرمی و بخشندگیتان را به من ببخشید.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هنری که در ابتدای راه است، مانند کودکی است که برای رشد و پرورش خود به محبت و حمایت نیاز دارد. این هنر همچنان نیازمند توجه و پرورش است تا بتواند شکوفا شود.
هوش مصنوعی: هرچند من از میان پادشاهان قدیم در جمع افراد برگزیده هستم، ولی بهدنبال حقیقت و معنای عمیقتری هستم.
هوش مصنوعی: امروز که زیر خاکی در حال تشنگی هستم، از لطف و رحمت پروردگارم بهرهمند میشوم.
هوش مصنوعی: فردا به بهشت میروم و از نوشیدن آب کوثر که مخصوص پیامبران است، لذت میبرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گمشده دل کجات جویم
در دام که مبتلات جویم
دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم
ای مرغ ز آشیان رمیده
[...]
گر دل جویی، هوات جویم
ور جان طلبی، رضات جویم
شد گر چه جفایت آفت جان
تا جان دارم جفات جویم
تا روز وفات، ای جفاجو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.