داورا، دریادلا، ای آن که در هنگام خشم
اوفکنده سطوتت بر چار ارکان، زلزله
ای که گاه خشم و روز کین، ز اطباق حشم
رعب تو انداخته بر طاق کیوان، زلزله
مرمرا درحضرتت بس شکوه ها باشد کنون
می نپرسی از که، از این نامسلمان، زلزله
بود روشن شام من چون روز امید وصال
کرد روزم تیره همچون شام هجران، زلزله
در شبی تاریک تر از جعد شبرنگ بتان
با دلی پر کینه بر من تاخت یکران، زلزله
من به خواب خوش ز هر نیک و بدی پوشیده چشم
ناگهان آمد به من دست و گریبان، زلزله
او به من پرخاش جوی و من به او چالش گرای
من گذشتم از سر و دل، کند از جان، زلزله
گرچه رفت آن شب میان ما و او جنگی عظیم
لیک کرد آخر، به من فتحی نمایان، زلزله
خانه و کاشانه ام بنمود او زیر و زبر
بوالعجب بر خرمنم افروخت نیران، زلزله
خانه من کو بُدی نیز از حوادث در امان
بی در و دیوار کردش چون بیابان، زلزله
خانه ام کو بودی از سد سکندر سخت تر،
حالیا با شهر لوطش کرده یکسان، زلزله
خانه ام ویران نمود و خانه آبادان نگفت
خانه اش آباد سختم کرد ویران، زلزله
پیش از اینم بود سامان و سری در این دیار
هان به من نگذاشته نه سر نه سامان، زلزله
من چه گویم تا چه کرد این عهد با ابنای دهر
خاصه با امثال من، جمعی پریشان، زلزله
فتنه چنگیز دون با مردم ایران نکرد
آنچه کرد این روزها با خلق کرمان، زلزله
قصه کوته، یک دومه شد کز سر قهر و غضب
هی به ما ورزید هر دم رسم طغیان، زلزله
اندک اندک گاه آمد، نرم نرمک گاه رفت
گاه شد بر خلق پیدا، گاه پنهان، زلزله
تا به چندی پیش از این، بیگاه و گه، هر صبح و شام
می زدی در عرصه این ملک، جولان، زلزله
چون شنید آوازه سیاسی و قهاریت
رفت ازین کشور برون افتان و خیزان، زلزله
اندرین کشور نخستین عهد آمد شادمان
وآخرین نوبت برون شد زار و نالان، زلزله
شکرلله کز جلالت ره سپرد اندر عدم
همچو بدخواه شهنشه ظل یزدان، زلزله
ظل یزدان سایه حق، ناصرالدین شاه راد
کو فکنده هیبتش بر کاخ امکان، زلزله
باد قصر جاهش از زلزال هر آفت مصون
تا بهر قرنی نماید، رخ به کیهان، زلزله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف یک زلزله وحشتناک و تأثیرات آن بر زندگی و خانههای مردم است. شاعر در آغاز به قدرت و هیبت زلزله اشاره میکند که در زمان خشم خود، بر زمین و آسمان تسلط مییابد و ترس و کشش را در دلها میاندازد. او به تجربهی شخصی خود از این فاجعه میپردازد و از شب تاریکی میگوید که ناگهان زلزله به او حملهور شده و زندگیاش را زیر و زبر کرده است.
شاعر از ویرانی خانهها و آواره شدن مردم شکایت میکند و توضیح میدهد که این ویرانی به اندازهای شدید است که نه تنها مکانی برای زندگی نمیماند، بلکه امنیت و آرامش را نیز از بین میبرد. او نشان میدهد که این زلزله، حتی از حملات تاریخی مانند چنگیز نیز ویرانگرتر بوده و به محلهها و شهرها آسیب میزند.
در نهایت، شاعر با اشاره به قدرت الهی و سایه پادشاه ناصرالدین شاه، به امید روزگاری بهتر و جلوگیری از تکرار این فجایع در آینده میپردازد. این شعر روایتگر ترس، ویرانی و امید از پس فاجعهای عظیم است.
هوش مصنوعی: ای داور، ای عزیز دل، تو که در زمان خشم، قدرت و تسلطت بر تمام موجودات به مانند زلزلهای و همه را به لرزه درمیآوری.
هوش مصنوعی: ای کسی که گاهی با خشم و در روز انتقام، ترس و وحشت بر مردم میافکنی و مانند زلزلهای بر عرصه آسمان نازل میشوی.
هوش مصنوعی: در نزد تو، درد و شکایتهای زیادی دارم. اکنون از چه کسی باید بپرسی؟ از این شخص که به دین تو اعتقادی ندارد، زلزله آمده است.
هوش مصنوعی: شام من به روشنی روز امید وصال بود، اما اکنون، روز من تاریک و شبیه شام جدایی شده است و این وضع مانند زلزلهای در جانم احساس میشود.
هوش مصنوعی: در شبی بسیار تاریک، که به اندازهی موی سیاه و مجعد بتها تنها و دلگیر بود، افرادی با دلهایی پر از کینه به من حمله کردند و این واقعه موجب شوک و ناامیدی گردید.
هوش مصنوعی: در خواب آرامم، از همه چیزهای خوب و بد دور بودم، ناگهان زلزله ای به سراغم آمد و همه چیز را به هم ریخت.
هوش مصنوعی: او به من تندخو و عصبی است و من نیز به او پاسخ میدهم. من از تمام سختیها و مشکلات عبور کردهام، اما او مانند زلزله به جانم آسیب میزند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در آن شب میان ما و او نبردی بزرگ رخ داد، اما در نهایت، پیروزی برای من نمایان شد، مانند زلزله.
هوش مصنوعی: او خانه و زندگیام را به هم ریخت و با یک حادثه غیرمنتظره، آتش را در دشت زندگیام برپا کرد، مثل زلزلهای که همه چیز را به هم میریزد.
هوش مصنوعی: خانه من، جایی بود که از اتفاقات ناگوار در امان نبود. مانند بیابانی سست و بیدفاع، روزگار را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: خانهام کجا بود که در برابر سکندر استحکام داشت؟ اما اکنون با شهری که لوط در آن زندگی میکرد، به یک اندازه خراب شده است. زلزله.
هوش مصنوعی: خانه من را ویران کرد و به من نگفت که خانهاش سالم و آباد است. زندگیاش را آسان کرده، ولی برای من ویرانی به ارمغان آورده، مثل یک زلزله.
هوش مصنوعی: قبل از این هم در این سرزمین وجود و نظمی بود، اما اکنون هیچ چیز در اختیار من نیست؛ نه سر و سامان، بلکه فقط بینظمی و آشفتگی است.
هوش مصنوعی: من چه بگویم دربارهی کارهایی که این زمانه با نسلهای بشر کرده، به ویژه با کسانی مانند من که در حال پریشانی هستیم و دچار تلاطم روحی هستیم؟
هوش مصنوعی: زلزلهای که این روزها مردم کرمان را دچار درد و رنج کرده، آسیب بیشتری به آنها رسانده است تا فتنه و جنگی که چنگیز برای مردم ایران به وجود آورد.
هوش مصنوعی: داستان کوتاه شد و به نیمه رسید، از دلتنگی و خشم، هر لحظه ما را به چالش میکشید و به ما نشان میداد که چطور در برابر مشکلات باید ایستادگی کنیم.
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج، برخی مواقع جلوهگر شد و برخی مواقع ناپدید گشت؛ گاهی میان مردم آشکار شد و گاهی در خفا ماند.
هوش مصنوعی: مدتی پیش، هر روز و شب، بیوقفه و به دور از آرامش، در این سرزمین، آشوب و لرزه به پا میکردی.
هوش مصنوعی: زمانی که خبر فساد و قدرتطلبی در این کشور به گوش رسید، تحت تأثیر آن، ناآرامی و هرج و مرج به وجود آمد و مانند زلزله غوغا کرد.
هوش مصنوعی: در این سرزمین، در ابتدا همه چیز خوشحال و پر از شادی بود، اما در نهایت، اوضاع به شدت خراب شد و با حالتی آشفته و نالان، زلزله آمد.
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که به عظمتش، راهی به سوی نیستی گشود، مانند بدخواهی که به حاکم و سایه خدا آسیب میزند، زلزلهای به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: سایه خداوند بر زمین، ناصرالدین شاه را که قدرت و هیبتش بر کاخها سایه افکنده، به زلزله درآورده است.
هوش مصنوعی: باد از قصر او به دلیل زلزلهها در امان است و تنها زمانی که زلزلهای بزرگ در کیهان رخ دهد، این قصر آسیب خواهد دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.