با دل گفتم تو باری آخر نیکی
از من دوری به یار من نزدیکی
دل گفت که با دهان و زلفش عمریست
تا می سازم بتنگی و تاریکی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
با دل گفتم تو باری آخر نیکی
از من دوری به یار من نزدیکی
دل گفت که با دهان و زلفش عمریست
تا می سازم بتنگی و تاریکی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده با دلش صحبت میکند و میگوید که باید این آخرین بار خوبیها را از او ببیند. او ابراز میکند که دوری از او برایش سخت است، اما نزدیکی او به محبوبش آرامشبخش است. دل گوینده میگوید که با دهان و زلف محبوبش در تاریکی و تنگی، همواره مشغول ساختن خاطرات است.
هوش مصنوعی: با دل به خودم گفتم که آخرین بار است که از من خوبی نمیکنی، به یار من نزدیکتر شدهای.
هوش مصنوعی: دل از سالها پیش با مو و لبان محبوبش در نگرانی و سختی زندگی کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.