هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از سختیهای دل و احساساتی که به خاطر عشق و غم معشوقش تجربه میکند، صحبت میکند. او به ناتوانی خود در برابر این احساسات اشاره میکند و میگوید که جانش مانند شمعی در حال خاموشی است و غم معشوق به او فشار میآورد. به طور کلی، این سرود تجلی دلتنگی و رنج ناشی از عشق است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از سختیهای دل و احساساتی که به خاطر عشق و غم معشوقش تجربه میکند، صحبت میکند. او به ناتوانی خود در برابر این احساسات اشاره میکند و میگوید که جانش مانند شمعی در حال خاموشی است و غم معشوق به او فشار میآورد. به طور کلی، این سرود تجلی دلتنگی و رنج ناشی از عشق است.
هوش مصنوعی: این دل من، با کار و فعالیتش باعث شده صبر و خرد من بیشتر شود و هر آنچه که مرا در موقعیتهای بد قرار داده، خودش را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: روح و جانم به پایان رسیده مانند شمعی که خاموش شده و غم تو مانند ضربهای تند بر سر و پای من فرود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خالق ذوالجلال و ای بار خدای
تا چند روم دربدر و جای به جای
یا خانه امید مرا در دربند
یا قفل مهمات مرا دربگشای
از بهر خدای اگر تویی سرو سرای
یکباره ز من باز مگیر ای بت پای
دیدار عزیز کردی ای بار خدای
سیمرغ نهای روی رهی را بنمای
زانگه که مرا بیافریده است خدای
هر روز فزون بود مرا دانش و رای
گر بفکندم طعنه بدگوی ز پای
بتواند کند کوه را باد ز جای
بر شعر مرا دلیست ای بار خدای
در مدح و ثنای خسرو مدح آرای
می بترکدم دل اندرین تنگی جای
از بهر خدای را دوایی فرمای
در کارگه کوزهگری کردم رای
در پایه چرخ دیدم استاد بپای
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.