گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

ای گشته دلم در غم تو صد پاره

عیش و طرب از نزد رهی آواره

من خود که بوم؟ کشته‌ای اندر غم تو

شیران جهان چو روبهان بیچاره

اوحدالدین کرمانی

عمری گشتم شیفته و آواره

نومید شدم زخویشتن یکباره

ای آنک به هیچ چاره محتاج نئی

دریاب کسی را که ندارد چاره

مولانا

ای با تو جهان ظریف و شادی باره

تو جامه شادیی و مالی پاره

تنها خورشید آن دهد عالم را

کان را ندهد مه و هزار استاره

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
اهلی شیرازی

ای شاه بتان و رشک صد مهیاره

گر سوی فلک گهی کنی نظاره

در پیش تو بره حمل چرخ کشد

با هفت قماش سبعه سیاره

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه