کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۵۰ دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم کمتر از یکی آه بود هم نزدیم بودیم همه شب من و اختر تا روز درهم زده چشم و چشم برهم نزدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال و هوای ناخوشایند خود و عدم صحبت درباره غم و ناراحتیاش در شب گذشته سخن میگوید. او و اختر (نجوم) تا صبح بیدار بودهاند و حتی یک لحظه هم به هم نگاه نکردهاند. این بیان نشاندهندهی غم و سکوت عمیق اوست.
هوش مصنوعی: دیشب من و صبح هیچ حرفی از غمت نزدیم و کمتر از یک نفس عمیق هم نکشیدیم.
هوش مصنوعی: تمام شب را بیدار بودیم، من و ستاره، تا اینکه روز فرا رسید و هیچکدام پلک بر هم نزدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.