هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عاشقانهای در دل یک عمارت سخن میگوید و میگوید که درگیر لذتهای دنیوی بوده و از ابزار و امکانات خود غافل مانده است. او با اشاره به اینکه از دل خاک گلی رشد کرده، به نوعی به شکست و ناکامی خود در عشق و زندگی اشاره میکند و احساس میکند که مثل خر در گل مانده است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عاشقانهای در دل یک عمارت سخن میگوید و میگوید که درگیر لذتهای دنیوی بوده و از ابزار و امکانات خود غافل مانده است. او با اشاره به اینکه از دل خاک گلی رشد کرده، به نوعی به شکست و ناکامی خود در عشق و زندگی اشاره میکند و احساس میکند که مثل خر در گل مانده است.
هوش مصنوعی: دل را به ساختن بنایی مشغول کردم و از ابزار و ساز و کار آن غافل بودم.
هوش مصنوعی: دل من از خاکی به وجود آمده که خون و غم در آن جاری است و مانند خر که در گل مانده، از بیدردی و بیحالی گرفتار شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خورشید خراسان و خدیو زابل
از نخشب و کش بهار گردد کابل
غل بر یبغو نهاد و پل بر جیحون
جیحون به پل دارد و یبغوی به غل
پرسید کسی منزل آن مهر گسل
گفتم که: دل منست او را منزل
گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او
پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود؟ مشتی گل
گر خواهی ، ازین حشمت والا بمثل
بر تارک خورشید نهی پای محل
مر جاه ترا خدای ما ، عزوجل
جاوید رقم ز دست بر لوح ازل
گویند مرا بهجر آن ماه چگل
برنه ز شکیب و صبر زنجیر بدل
زنجیر بدل چه سود از صبر که هست
زلفین چو زنجیرش زنجیر گسل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.