گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

خورشید خراسان و خدیو زابل

از نخشب و کش بهار گردد کابل

غل بر یبغو نهاد و پل بر جیحون

جیحون به پل دارد و یبغوی به غل

ابوسعید ابوالخیر

پرسید کسی منزل آن مهر گسل

گفتم که: دل منست او را منزل

گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او

پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
خواجه عبدالله انصاری

من آن توام تو آن من باش ز دل

بستاخی کن چرا نشینی تو خجل

گر جرم همه خلق کنم پاک بحل

در مملکتم چه کم شود؟ مشتی گل

ازرقی هروی

گر خواهی ، ازین حشمت والا بمثل

بر تارک خورشید نهی پای محل

مر جاه ترا خدای ما ، عزوجل

جاوید رقم ز دست بر لوح ازل

قطران تبریزی

دیدم صنمی ز نور باری نه ز گل

دیدم پسری بروی محراب چگل

زوبین بدور و فکنده آن مهر گسل

از دیده بجان بر زند از دست بدل

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه