گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
اوحدالدین کرمانی

گر عکس رخت زدیده بگسسته شود

از هر مژه صد قطرهٔ خون بسته شود

شب تا به سحر دیده به هم برنکنم

ترسم [که] خیالت اندرو خسته شود

مجد همگر

با هر که دلم به مهر پیوسته شود

چون چرخ به کین من کمر بسته شود

ور در عمری دست برم سوی گلی

خاری گردد وزاو دلم خسته شود

میرداماد

روزی دلم از غم تو بگسسته شود

گز لوح وجود نام من شسته شود

از بسکه خیال تو هجوم آورده ست

ترسم که همی راه نفس بسته شود

صفی علیشاه

گویند گناه چونکه پیوسته شود

بر حق در بازگشت ما بسته شود

روزی صد اگر توبه بشکسته شود

حق این نشود که از عطا خسته شود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه