کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۱ لعل لب او که درج گوهر باشد در وی چو زبان نهی نه در خور باشد گر خرد نیامد لب او عیبی نیست یا قوت بزرگ قیمتی تر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به زیبایی و ارزش لبهای معشوق اشاره میکند و میگوید که لبهای او مانند جواهری گرانبهاست. اگر عقل و خرد نتوانند زیبایی آن را درک کنند، عیبی ندارد، چرا که ارزش و قوت زیبایی او از هر چیزی بالاتر است.
هوش مصنوعی: لبان او چون لعل است و این لعل گوهری گرانبهاست. وقتی زبان بر آن گذاشته شود، شایستهی این زیبایی و ارزش نیست.
هوش مصنوعی: اگر عقل و دانش در سخنان او دیده نشود، ایرادی ندارد؛ زیرا ممکن است قدرت و توانایی او ارزشمندتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
هر شب که وصال یار دلبر باشد
شب زورق و ماه باد صرصر باشد
وان شب که فراق آن سمن بر باشد
شب کشتی و آفتاب لنگر باشد
تا در لب تو شهد سخنور باشد
نشگفت اگر شهد تب آور باشد
شاید که تب تو حسن پرور باشد
خورشید به تب لرزه نکوتر باشد
گفتم: «چو تنم ضعیف و لاغر باشد
دل در برت از سنگ قویتر باشد»
گفتا: «بی شک چو من به میزان کشمت
زر بیش دهی چو سنگ در بر باشد»
آن را که چو تو نگار در خور باشد
باید که ز سیم و زر توانگر باشد
در گوش تو هر سخن که بیزر باشد
از حلقهٔ تو میانتهیتر باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.