گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
اوحدالدین کرمانی

عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد

در چهرهٔ دل هزار ویرانی کرد

ای دل چو رسید غم کجا دانی شد

وی جان چو ضرورت است چه توانی کرد

عراقی

دل در غم تو بسی پریشانی کرد

حال دل من چنان که می‌دانی کرد

دور از تو نماند در جگر آب مرا

از بسکه دو چشمم گهرافشانی کرد

میرداماد

دی بی تو به چشمم مژه پیکانی کرد

بر تن همه موی من مغیلانی کرد

حال شب من مپرس کز هجر رخت

بر مور دلم بلا سلیمانی کرد

افسر کرمانی

هر بنده که بر در تو دربانی کرد

حاتم صفت آغاز زرافشانی کرد

گسترده فلک چو خوان احسان تو دید

صد ثور بجای بره قربانی کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه