کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۶

با من سر زلفش ار پریشانی کرد

دوشم لب او ببوسه مهمانی کرد

لب بر لب من نهاد و در خواب شدم

گفتا تو شکر خواب چنین دانی کرد