کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸ چون دید بر آورده غم از جانم گرد بی فایده بسیار پشیمانی خورد بگذشت و همی گریست، می گفت بدرد خوی بد من کار چنین داند کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر غم و دردش، احساس پشیمانی میکند و میافتد در حال گریه. او میگوید که دلیل این حالش، ویژگیهای بد خود اوست که چنین وضعیتی را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی دید که غم از جانم دور شده، بسیار پشیمان شد که بیهوده زحمت کشیده است.
هوش مصنوعی: او از درد و غم خود سخن میگفت و میگریست، میدانست که این کار تنها از اهوال بد او ناشی میشود و کاری از دست کسی برنمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صافی دعوی ترا معنی دُرْد
فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد
شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مُرد
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد
گویند به هر درد بود صابر مرد
تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد
تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
در فرقت دوست صبر نتوانم کرد
گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد
صد راه دلم از تو پشیمانی خورد
جانا به یکی گناه از بنده مگرد
من آدمیام گنه نخست آدم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.