کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۷ گل در مه روزه همچنان می خندد گویی که بطنز بر جهان می خندد می روشن و نو بهار و مردم هشیار گل را عجب آمدست از آن می خندد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گل در روز روشن و بهاری به طور شاداب و با طعنهای به جهان میخندد. گل از هوشیاری مردم و تازگی بهار شگفتزده است و این شادیاش به نوعی نقدی بر وضعیت موجود است.
هوش مصنوعی: گل در مه صبحگاهی به آرامی میخندد، مانند اینکه با طعنه و شوخی به جهان نگاه میکند و به آن میخندد.
هوش مصنوعی: بهار تازه و روشن است و مردم در حالت هوشیاری به سر میبرند، در این هنگام گل به خاطر زیباییاش تعجب کرده و از شادی میخندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل راز طرب همه دهان می خندد
گویی ز برای چه چنان می خندد؟
آری همه کار کش ببرگست ز زر
زان خفت ستان و بر جهان می خندد
دانی ز چه عید باستان میخندد
بر روی جهانیان جهان میخندد
بنشسته علی جای نبی در نوروز
زین مژده زمین و آسمان میخندد
صبح است ز خرمی جهان میخندد
هر قطره به بحر بیکران میخندد
بو در گل و نشئه در می و می در جام
از شوق، زمین و آسمان میخندد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.