گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

صاحبا عدّت قیامت را

از من ممتحن چه می خواهی ؟

هر کس از گونه یی همی گوید

تو بگو خویشتن چه می خواهی ؟

هر زمانی عتابی آغازی

معنی این سخن چه می خواهی؟

کردی از پای من برون شلوار

بدرم پیرهن ، چه می خواهی؟

می کنی تو ز پیش دفع سؤال

ورنه زین مکروفن چه می خواهی؟

من نمی خواهم از تو هیچ، برو

ای مسلمان ز من چه می خواهی؟