فروغ روی شریعت تویی که همواره
سواد مسند تو پشت ملّت و دین بود
تو شهسوار بدی در صف کرم آنگاه
که نقره خنگ سپهر از هلال نوزین بود
ز شوق گوهر لفظ تو ای بسا شبها
که آستین من از روی من گهر چین بود
اگر ز هجر تو تلخست زندگانی من
عجب مدار که وصل تو جان شیرین بود
هر آن نفس که زدم در فراق خدمت تو
چو صبح تعبیه دروی هزار زوبین بود
جهانیانرا در غیبت تو شد معلوم
که شرع راز شکوهت چه مایه آیین بود
ز یکدگر بپراکند چون بنات النعّش
زمانه جمعی کان رشک نظم پروین بود
چو شاه شرع ز ما در عرای غیبت شد
همه تسلّی اهل هنر بفرزین بود
زمانه ناگهش از ما بر غم ما بر بود
زهی زمانه که با ماش اینهمه کین بود
اگرچه فرقت آن صدر هر یکی ده کرد
جراحتی که درین سینه های غمگین پود
امید وصل تو اکنون محقّقست از آنک
وصال یوسف و یعقوب ز ابن یامین بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش فردی میپردازد که جایگاه او در دین و ملت به شدت اهمیت دارد. شاعر با احساسات عمیق، از زیبایی و روشنایی وجود او صحبت میکند و بیان میکند که در غیبت این شخص، زندگی برای او تلخ و سخت شده است. او به غم و درد فراق این فرد اشاره میکند و همچنین به تاثیر مثبتی که این شخص بر هنر و جامعه دارد. در پایان، شاعر ابراز امیدواری میکند که وصال و reunion با این فرد در آینده نزدیک محقق خواهد شد. در کل، شعر با زبان شاعرانه و استعاری، احساسات عمیق عشق و longing را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: نور و درخشش شریعت تو باعث روشنی و هدایت ملت و دین بوده و همواره پشتوانهای برای آنها بوده است.
هوش مصنوعی: تو در دنیای زیبایی و لطف مانند سوارکاری ماهر هستی، به ویژه زمانی که درخشش و زیبایی ماه نو بر آسمان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: از شوق و علاقه به کلمات تو، شبهای زیادی را گذراندهام که آستینم پر از اشک و حسرت بوده است.
هوش مصنوعی: اگر زندگی من به خاطر دوری از تو تلخ و سخت است، تعجب نکن که خوشبختی و لذت واقعی در کنار تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر نفسی که به خاطر دوری از تو کشیدم، همانند صبحی است که هزار زوبین به سوی من پرتاب شده باشد.
هوش مصنوعی: جهانیان متوجه شدند که در غیبت تو، چه مقدار آیین و قوانین مذهبی به خاطر عظمت و زیبایی تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: چون که زمانه به هم میریزد و افراد از هم پراکنده میشوند، مانند ستارگان که در آسمان به شکل خاصی جمع شدهاند، کسی که در آن زمان وجود دارد، حسرت نظم و زیبایی ستارگان پروین را در دل میپروراند.
هوش مصنوعی: وقتی که پیشوای دین از ما غایب شد، تمامی آرامش و دلگرمی اهالی هنر از بین رفت.
هوش مصنوعی: زمانه ناگهان از ما دور شد و غم ما را برد. چه بدبختی است که این همه کینه با ما در این دوران وجود دارد.
هوش مصنوعی: با اینکه جدایی او هر کدام از ما را زخمی کرده است، اما جراحتی که در دلهای غمگین ما ایجاد شده، به گونهای است که ما را به هم متصل میکند.
هوش مصنوعی: اکنون امید دیدار تو به حقیقت پیوسته است، چراکه وصال یوسف و یعقوب به برادرش ابن یامین وابسته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفیق اهل و سرا امن و باده نوشین بود
اگر بهشت شنیدی بِساطِ دوشین بود
چه حال خوب و شب جمعۀ خوشی دیدیم
چه بودی ار شبِ هر جمعه حالِ ما این بود
عجب شبی به احبّا گذشت و پندارم
[...]
نهفته روی به برگ اندرون گلی محجوب
ز باغبان طبیعت ملول و غمگین بود
زتاب و جلوه اگر چند مانده بود جدا
ولی ز نکهت او باغ عنبرآگین بود
ز اوستادی خورشید و دایگانی ماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.