نگه چو گرم بر آن پرحجاب میگذرد
گلاب آن گل روی از نقاب میگذرد
اگر ز دل به تغافل گذشته مژگانش
چنان گذشته که سیخ از کباب میگذرد
سپند آتش شوقیم کار ما سهل است
به یک تپیدن دل اضطراب میگذرد
ندیده محنت سرگشتگی چه میداند
درین محیط چهها بر حباب میگذرد
غم زمانه چرا نگذرد به آسانی
چنین که عمر ز غفلت به خواب میگذرد
حنا به توسن آن شهسوار میبندد
گهی که اشک منش از رکاب میگذرد
به غیر زخم جفاهای بیشمار تو نیست
به ملک عشق اگر بیحساب میگذرد
نمیرود قدم عقل در ره جرأت
شناور است و به کشتی ز آب میگذرد
کلیم را تو اگر رخصت سوال دهی
به این نشاط ز فکر جواب میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شباب عمر عجب با شتاب میگذرد
بدین شتاب خدایا شباب میگذرد
شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی
شتاب کن که جهان با شتاب میگذرد
به چشم خود گذر عمر خویش میبینم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.