همه محروم و ازو دست کسی دور نبود
کس ندیدم که درین میکده مخمور نبود
فقر و روشندلی آئینه رخسار همند
هیچ ویرانه ندیدم که پر نور نبود
دلم از کاوش مژگان تو از سینه گریخت
جای آسایش در خانه زنبور نبود
من درین میکده پیش قدحی بنشستم
که سرش بسته تر از کاسه طنبور نبود
خط اگر سرکشد از خطه حسن تو مرنج
که بفرمان سلیمان هم این مور نبود
شعله داغ برونم بدرون نور نداد
شمع تربت سبب روشنی کور نبود
تا تبسم بدلم مشت نمک می پاشد
چشم داغم بره مرهم کافور نبود
حال سوز دل ما یار ندانست کلیم
از سیه بختی در آتش ما نبور نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف و تحلیل وضعیتهایی میپردازد که در میکدهای پر از عواطف و احساسات نامعین رخ میدهد. او بیان میکند که همه در این مکان دچار محرومیت هستند و هیچکس نیست که تحت تاثیر شراب و حال خوش نباشد. شاعر به تضاد میان فقر و زیبایی پرداخته و میگوید که در ویرانیها هم نور و روشنی وجود دارد. او از عشق و غم خود سخن میگوید و ناتوانی در آرامش را بیان میکند. احساس سوز دل و تنهایی ناشی از بخت بد و عشق ناچشیده را نیز به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به اهمیت زیبایی و تأثیر آن بر احساسات و روحیه انسانها تأکید میکند.
هوش مصنوعی: همه در حال محرومیت هستند و هیچکس از او دور نیست. کسی را ندیدم که در این مکان وجود داشته باشد و حالت مستی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: فقر و بیپولی و روشندلی مانند آینهای هستند که چهره را نمایش میدهند. هیچ ویرانه و خرابهای را ندیدهام که نور و روشنی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر جست و جوی مژگان تو آشفته و ناآرام شد و دیگر در جایی حس آرامش پیدا نکردم، حتی در مکانهایی که معمولاً آرامش مییابم.
هوش مصنوعی: من در این میکده نشستهام و در حال نوشیدن هستم، و آن قدحی که در دست دارم، به اندازهای بسته است که به اندازهی سر یک طنبور هم نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر خط زیبای تو از خطی که باید فراتر برود، خارج شود، نرنج. زیرا حتی سلیمان هم نمیتوانست بر این مور کوچکی تسلط پیدا کند.
هوش مصنوعی: شعلهای که بیرون از خود دارم، درونم را روشن نکرد و نور نداد. شمعی که بر سر قبر نهادهام، باعث روشنی نشد و کور و ناتوان ماندهام.
هوش مصنوعی: وقتی لبخند تو بر دلم مینشیند، حالتی شیرین و خوشایند به من میبخشد. اما در عین حال، چشمانم که پر از درد و آتش هستند، به من نشان میدهند که حتی با این خوشحالی هم، آرامش واقعی وجود ندارد و به نوعی مرهمی برای این سوختگی در دلم پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: حالت اندوهناک دل ما را یار نتوانست درک کند، کلیم از بدبختیاش در آتش ما غافل بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.