گنجور

 
جویای تبریزی

محمد خدیو ملایک سپاه

سر سروان زیبدش خاک راه

حبیب خدا بهترین انام

علیه الصلوات و علیه السلام

به عرش برین یافت چون برتری

به کرسی نشانید پیغمبری

اگر بحر و بر است اگر کوه و دشت

طفیلی او جمله مخلوق گشت

پی مهر توقیع عفو خطا

نبی خاتم است و نگین مرتضی

سزد پیش ارباب فضل و یقین

چنان خاتمی را نگینی چنین

علی ولی شاه مشکل گشا

وکیل در خانهٔ کبریا

کس بی کسان تاج تاج آوران

دل دردمندان سر سروران

مثال خدا داشتی گر وجود

در آئینهٔ ذات او می نمود

اگر شبه واجب نبودی محال

ورا گفتمی کوست چون ذوالجلال

شهانرا ز شمشیر آن دین پناه

به باد فنا رفته تخت و کلاه

از آن تیغ چون تیغ مهر برین

مسخر شد امروز روی زمین

مگو تیغ کز معجز بوتراب

محیط جهان گشته یک قطره آب

کرا قدرت آن که راند سخن

ز فضل و کمال حسین و حسن

که اینجا تواند شدن مدحگر؟

مگر این طاووس عالی گهر