ز همتم نبود احتیاج با گوهر
که آبله است به کف چون صدف مرا گوهر
ز کاوش مژهٔ او فزود قدر دلم
مگو که سفته چو شد افتد از بهار گوهر
دلم ز عقدهٔ ابروی ناز بگشاید
که هست هم گره و هم گره گشا گوهر
به قطره های سرشکم مشابهت دارد
از آن به چشمم می آید آشنا گوهر
بود جلای وطن باعث ترقی جاه
رسد به تاج شهان از صدف جدا گوهر
سموم شعلهٔ آهم چو بگذرد بر بحر
جهد شراره صفت در صدف ز جا گوهر
چو دیده سوی تو بیند سرشک افشاند
که هست لایق روی تو رونما گوهر
نگشت ابلهٔ پای گرم رفتاران
درین محیط بسی خورده است پا گوهر
سرشک دیدهٔ گریان نشد نمی دانم
که بسته است به خود اینقدر چرا گوهر
بهیچوجه نیارم برید ازو که مرا
به دل محبت او چون صفاست با گوهر
دوام فیض قناعت نگر که کرده ز بحر
تمام عمر به یک قطره اکتفا گوهر
چو اهل طبع گشایند دیدهٔ انصاف
کجا لطافت نظم من و کجا گوهر
به فرض با سخنم گر برابری جوید
به رنگ قطره شود آب از حیا گوهر
به جست و جوی معانی شوم چو گرم طلب
به جای آبله می افتدم به پا گوهر
مدام معنیم از دل سوی زبان آید
کشیده اند به تار نفس مرا گوهر
تن ضعیف مرا با معانی فربه
همان مناسبت رشته است با گوهر
چه کم شود ز سخن ناشناس قدر سخن
به روی زشت نمی افتد از صفا گوهر
اگر چه نظم تو جویا تمام چون گهر است
ولیک فرق ز گوهر بسی است تا گوهر
غزل سرودی زین پس به منقبت پرداز
ز بحر طبع برون ار بی بها گوهر
شه سریر امامت حسین ابن علی
که هست در نظرش کمتر از گیا گوهر
در یتیم محیط نبوتی شاها
رسانده است به دریا نسب ترا گوهر
نشانده است ید قدرت از پی ترصیع
ز جوهری چو تو بر تاج «انما» گوهر
بجز تو کآمدی از بضعهٔ نبی بوجود
که دیده از صدف بحر کبریا گوهر
مرکبست وجود تو از نبی و علی
زهی اصالت ذاتی و مرحبا گوهر
پی عطا شده با دستت آشنا گوهر
دگر چه دولت می خواهد از خدا گوهر
سحاب لطف تو چون سایه گسترد چه عجب
به جای باران بارد گر از هوا گوهر
به بحر گر فتد از خصم زرد روی تو عکس
شود به دریا همرنگ کهربا گوهر
سرشک ماتمیانت نشد از این جهت است
که اعتبار ندارد به چشم ما گوهر
ز بسکه دست سخای تو هر طرف افشاند
بود به دور تو در بحر کیمیا گوهر
اگر به عمان هر قطره گوهری گردد
کند به خرج عطای تو کی وفا گوهر
به خاک راه تو تا کرده ایم دیده سیاه
سرشک وار فتاده ز چشم ما گوهر
سگ در توام ای مقتدای عالمیان
کند به پاکی ذات من اقتدا گوهر
چراغ خلوت خورشید و ماه خواهد بود
زخاک راه تو یابد اگر جلا گوهر
به جبههٔ دلم از فیض نور بندگیت
برای کسب صفا آرد التجا گوهر
ز فیض ابر کف همتت عجب نبود
به جای دانه بروید گر از گیا گوهر
شوم چو مدح سرایندهٔ تو، می گردد
دلم محیط و دهانم صدف، ثناگوهر
صدف به پیش سخای تو سائل به کف است
به این امید که جودت کند عطا گوهر
همین بس است که بهر عطای بی برگان
رسیده است به دست تو مرحبا گوهر
اگر خموشی نشینم و گر ثنا خوانم
صدف صفت دهنم راست کار با گوهر
دلم ز بسکه بود گرم مدح پیرایی
شود فتد چو گره بر زبان مرا گوهر
مدام آب گره در گلوی خصم تو باد
شود صدف را در کام قطره تا گوهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ارزش و زیبایی گوهر (معنای عمیق) و عشق به وجود مقدس حسین ابن علی (ع) است. شاعر با تشبیه گوهر به چیزهای گرانبها و عمیق در دل و شعر خود، به قدرت عشق و محبت و تأثیر آن بر زندگی انسان اشاره میکند. او به این نکته میپردازد که محبت و ارادت به اهل بیت (ع) به انسان ارزش و معنا میدهد و این ارتباط در عرش و فرش شناخته میشود. شاعر همچنین به جمال و فضیلت حسین ابن علی (ع) اشاره کرده و بیان میکند که او بالاتر از هر گوهر و گوهری است که در دنیا وجود دارد. در نهایت، شاعر از فضیلتها و سخاوتهای الهی یاد کرده و تأکید بر قناعت در زندگی و مدح و ستایش آنچه که از عشق و محبت برمیخیزد، دارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر تلاش و ارادهام نیازی به نگین و جواهر ندارم. مثل صدفی هستم که به خاطر وجود آبله در دستم، دُر و گوهری درون خود دارد.
هوش مصنوعی: از نگاه کردن به مژههای او، ارزش دلم بیشتر شد. نگو که چقدر زشت است، چون وقتی بهار میآید، زیباییهای پنهان خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: دل من از فشار زیبایی ابروی ناز آن معشوق آرام میگیرد، زیرا او هم سبب قفل شدن دل است و هم کلید باز شدن آن.
هوش مصنوعی: به چشمانم آشنا میآید که مانند قطرههای اشک، در آنها یک گوهر پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: هنگام ترک وطن، انسان میتواند به ترقی و رشد دست یابد و در نهایت به مقامهای والایی برسد، همانند جواهر قیمتی که از صدف خارج میشود و درخشش و ارزش خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که زبانههای آتشین آه من از دریا عبور کند، جرقههایی که به صدف میخورد، مانند گوهر در دل آن نمایان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم تو را میبینند، اشکهایم به خاطر شایستگی زیباییات جاری میشود و مانند گوهر پنهانی که به وضوح نمایان است، خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در این محیط، انسانهای نادان بسیار دیده میشوند که با رفتارهای خود، بسیاری از ثروتها و ارزشها را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: چرا اینچنین دلم پر از غم و اندوه است و اشک نمیریزد؟ نمیدانم چرا این احساس سنگینی به دل من چسبیده است و نمیگذارد حتی قطرهای اشک بریزم.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم از او جدا شوم، زیرا عشق و محبت او در دل من مانند یک گوهر ارزشمند است.
هوش مصنوعی: به اهمیت قناعت توجه کن؛ کسی که از دریای بیپایان زندگی تنها به یک قطره راضی باشد، به نوعی از جواهر دست یافته است.
هوش مصنوعی: وقتی افرادی که اهل درک و انصاف هستند، به حقیقت نگاه کنند، میبینند که لطافت و زیبایی شعر من در کجا قرار دارد و جوهره و ارزش آن چیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با سخن و کلام من رقابت کند، به گونهای میشود که آب به رنگ قطرهای از حیا تبدیل میشود و مثل گوهر میدرخشد.
هوش مصنوعی: در پی کشف معانی، به اندازهای مشتاق و جدی میشوم که به جای نگران بودن از افتادن در دردسر، به دنبال یافتن ارزشهای گرانبها میروم.
هوش مصنوعی: همیشه احساساتم از دل به سمت زبانم میآید، انگار که جانم را به تارهای وجودم وصل کردهاند و من هم مثل یک جواهر در این فرآیند هستم.
هوش مصنوعی: بدن ناتوان من با مفاهیم پرمحتوا و غنی مرتبط است، مانند ارتباطی که رشتهای مستحکم با جوهر و ارزش واقعی دارد.
هوش مصنوعی: کلام ناشناس و ناشناخته به هیچ وجه از ارزش خود کاسته نمیشود. زیبایی و ارزش کلام همچنان باقی میماند، حتی اگر در قالب لحن ناخوشایند و ظاهری زشت بیان شود.
هوش مصنوعی: اگرچه شعر تو درخشان و زیباست مانند جواهر، اما باید توجه داشت که تفاوتها از خود جواهر نیز بیشتر است.
هوش مصنوعی: از این پس شعر بگو و در ستایش بزرگیها و زیباییها سخن بگوی. هرچند که ممکن است این شعر بدون ارزش به نظر برسد، اما همچنان از عمق وجود و طبیعت تو سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: امام حسین ابن علی در دیدگاهش، مقام رهبری و امامت را کمتر از یک گوهر گرانبها نمیبیند و برای او این مقام به اندازهای ارزشمند است که به سختی میتوان آن را با چیزهای معمولی مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: در فضایی که پیامبری یتیم بوده، نسب تو به دریا میرسد و همچون گوهری ارزشمند است.
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی او، مانند جواهری درخشان، بر سر تاجی قرار گرفته است که به زیبایی و ارزش آن افزوده است.
هوش مصنوعی: غیر از تو هیچ کس از نسل پیامبر به وجود نیامده است که مانند گوهر از دریاهای عظمت و بزرگی ظاهر شود.
هوش مصنوعی: وجود تو ترکیبی از پیامبر و علی است، چه اصالت ذاتی باارزشی داری و چه خوشامد میگوید این گوهر.
هوش مصنوعی: با هدیهای که به دست تو داده شده، آشنا شو، چه چیز دیگری از خداوند میخواهی که ارزشمند باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی رحمتهای تو بر ما همچون سایهای گسترده میشود، جای تعجب نیست که به جای باران، مرواریدهایی از آسمان بریزد.
هوش مصنوعی: اگر تصویر تو به دلیل دشمنی به دریا بیفتد، دریا رنگ کهربا خواهد گرفت و به رنگ تو درمیآید.
هوش مصنوعی: اشک حسرت و درد شما به خاطر این است که در چشم ما به هیچ عنوان ارزش و اعتبار ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر generosity و سخاوت تو که به هر سو پراکنده میشود، اطراف تو مانند دریایی از گوهرهای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر در عمان هر قطرهای تبدیل به گوهر شود، آیا باز هم وفا به خرج تو تنها به خاطر یک گوهر خواهد بود؟
هوش مصنوعی: ما در مسیر تو به خاک افتادهایم و اشکهایمان مانند مروارید از چشمانمان ریخته است.
هوش مصنوعی: ای پیشوای جهانیان، من مانند سگی در پیش تو هستم که به پاکی ذات من اقتدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر سنگی که در راه تو است، جلا پیدا کند، میتواند چراغ تاریکیهای خلوت و تنهایی را بسازد و مانند نور خورشید و ماه درخشش داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل من به روشنی و صفای بندگیات نیاز دارد، پس از تو میخواهد که با نور وجودت به آن روشنی ببخشی و دل را زیبا کنی.
هوش مصنوعی: از نعمت و برکت تلاش و ارادهات تعجبی نیست اگر به جای دانه، جواهر از گیاه بروید.
هوش مصنوعی: وقتی به ستایش تو میپردازم، دلم پر از احساسات مثبت میشود و زبانم همچون صدفی میشود که جواهر ثنا و محبت را در خود دارد.
هوش مصنوعی: صدف در مقابل بخشندگی و generosity تو در حال طلب است و به دستش چیزی دارد، با این امید که تو به او نعمت و گوهر ببخشی.
هوش مصنوعی: کافی است که تو به خاطر بخششهای بیدریغی که داری، تحسینبرانگیز هستی و گوهری در دست تو قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر ساکت بمانم یا اگر ستایش کنم، دهنم مانند صدفی است که به خوبی با گوهر پر شده است.
هوش مصنوعی: دل من به قدری از مدح و ستایش گرم و شاداب شده که مانند گرهای بر زبانم، به سختی میتوانم سخن بگویم.
هوش مصنوعی: همیشه دشمن تو در سختی و مشقت باشد تا مانند صدفی که در دهان قطرهای خواب میبیند و مروارید تولید میکند، تو هم از این شرایط به سودی بزرگ برسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.