گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

مانع سوز دل خستگی آزرم شود

کی علاج تب عشق از عرق شرم شود

دین و دل نذر گذارم تو مگر رام شوی

می کشم چله کمان تو مگر نرم شود

گردد از عکس رخش موم صفت آینه آب

هم چو خورشید مه من چو ز می گرم شود

می شود شرم ز بالای خرامت شوخی

شوخی از پهلوی تمکین تو آزرم شود

بید مجنون ز سرافکندگی آید بنظر

از قد و قامت او سرو چو در شرم شود

برد دلش نور نور یقین تافته جویا چون شمع

زآتش عشق کسی را که سرش گرم شود

 
sunny dark_mode