خون دل تا شراب احمر ماست
گردش رنگ دور ساغر ماست
خاک گردید بر شدن بفلک
شیوهٔ عجز زورآور ماست
بطپیدن زخویشتن رفتم
دل پراضطراب شهپر ماست
نامه ام نامه بر نمیخواهد
پرش رنگ ما کبوتر ماست
نگه ما شمیم گل دارد
تا هوای رخ تو در سر ماست
آسمان است اینکه در گرد است
یا غبار دل مکدر ماست
تا رگ دل گشوده مژگانت
ابر خونبار دیدهٔ تر ماست
آه ما روز و شب جهانگیر است
تیغ خورشید کی به جوهر ماست
آسمان و زمین مگو جویا
صاف مینا و درد ساغر ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست بخشنده کآفتِ درم است
حاجبالباب درگهِ کرم است
این چه سوداست کز تو در سر ماست
وین چه غوغاست کز تو در بر ماست
از تو در ما فتاده شور و شری
این همه شور و شر نه در خور ماست
تا تو کردی به سوی ما نظری
[...]
گفت روبه چو خاطرت گرم است
گوش تو سفته گردنت نرم است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.