مفتی زمی مفت در انکار نبود
کی بود که اندر پی این کار نبود
گر هر چه حرام گشته مستی میداشت
در مدرسه یک آدم هشیار نبود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
مفتی زمی مفت در انکار نبود
کی بود که اندر پی این کار نبود
گر هر چه حرام گشته مستی میداشت
در مدرسه یک آدم هشیار نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مفتی زمی در انکار حقیقت نبود و کسی را نمیتوان یافت که به این موضوع توجه نداشته باشد. اگر همه چیز حرام شده بود، در مدرسه کسی وجود نداشت که هشیار باشد و این مسائل را درک کند.
هوش مصنوعی: هیچکس بیدلیل به انکار چیزی نمیپردازد؛ هر کس که در پی این موضوع بوده، نمیتواند بیسبب از آن صرفنظر کند.
هوش مصنوعی: اگر هر چیزی که حرام شده بود، بادهگساری داشت، در مدرسه هرگز آدم باهوشی پیدا نمیشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دردا که به جز درد مرا کار نبود
وز مِهْ دِه و ده کسی خبردار نبود
عمری رفتم چو راه بردم به دهی
خود در همه ده نشان دیار نبود
گفتم بدل ار چه وقت گفتار نبود
در پاش فکندی سرو او یار نبود
دل گفت که گر جان رود اندر سر او
غم نیست هر آنچه رفته انگار نبود
دیدیم که در کعبه بجز یار نبود
وین طرفه که از کعبه خود آثار نبود
آندم که ز دیر خیمه بر کعبه زدیم
در کعبه و دیر هیچ دیار نبود
آن دم که ظهور یار و اغیار نبود
ز اسما و صفات و فعل آثار نبود
در خلوت غیب خو بخود داشت حضور
در دار بغیر یار دیار نبود
روزی که ز هر چه هست آثار نبود
وز خواب عدم زمانه بیدار نبود
نورم شرر نار و گلم خار نداشت
من بودم و یار بود و اغیار نبود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.