دگر چون روز سر برزد ز کهسار
ز مردم دیو شب شد ناپدیدار
پری رویان مریم روی از سیر
همه گشتند پنهان جمله در دیر
نشستند آن ندیمان گرد شیرین
همه با چنگ و عود و جام زرین
از آن صورت حکایت بازگفتند
ز دل گرد پریشانی برفتند
همی دادند هر یک زان نشانها
که ناگه نازنینی زان میانها
بدو گفتا سوی دیر پری سوز
ببر نذری و قندیلی برافروز
به شیرین آن پری رویان رقاص
شدند الحمد خوان یکسر به اخلاص
به صدق دل همه یکروی گشتند
کشیشان را زیارت جوی گشتند
شدند از صدق در آن دیر مینو
که باشد صدق هر کس رهبر او
کرم را جمله دستی برفشاندند
به نذر آنجا به بالا زر فشاندند
وز آنجا همچو مرغان، باز پرواز
گرفتند و شدند از جانبی باز
همه چون سرو هریک ناز در سر
به جایی در شدند از هر دو بهتر
زمینی کاندرو باد بهاری
نمودی جعد گل را شانه کاری
بنفشه، زلف سنبل تاب دادی
هوا از ژاله گل را آب دادی
درختان در درختان سرکشیده
در آن آواز مرغان برکشیده
در آن صحرا که چون خلد برین بود
بنفشه همچو زلف عنبرین بود
هر آن گل کز صبا چهره گشادی
شقایق سینه را داغی نهادی
درون بلبل از گلها پریشان
به روی لاله سنبلها پریشان
به نقاشی دگر شاپور سرمست
که از مانی به خوبی برده بد دست
در آن صحرا که رشک نقش چین بود
دگر با آن حریفان نقش بنمود
زصنعت مشک بر کافور آمیخت
زنو بار دگر نقشی برانگیخت
که گردون کاو هزاران نقش سازد
یکی نابرده دیگر یک طرازد
ببیند هر که عقلش برقرار است
که عالم سربسر نقش نگار است
به صورت چشم مردان کی گشاید
که صورت مر زنان را...
به صورت کس قدم در راه ننهاد
که این ره هر که رفت از راه افتاد
زمن بشنو مرو در راه صورت
که مرد آنجا کند ره گم ضرورت
چو شیرین باز آن صورت نگه کرد
ز آه دل جهان بر خود سیه کرد
زخون دل که بر مژگان فروهشت
تو گفتی لاله ها بر زعفران کشت
چو دیدند آن پری رویان چنینش
دلش جستند و کردند آفرینش
مخور غم ما بکوشیم از برایت
که بادا جان ما یکسر فدایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دگرگونی و زیباییهای طبیعت و عشق است. در آغاز روز، دیو شب ناپدید میشود و پریروان در پنهانی به سر میبرند. ندیمان شیرین در کنار هم نشسته و با موسیقی و جام زرین به شادی میپردازند. آنها از عشق و زیباییها صحبت میکنند و به سوی دیر پریسوز میروند. در اینجا، صداقت و ایمان موجب به وجود آمدن فضایی روحانی و پر از محبت میشود.
درختان و گلها سر برمیکشند و زیبایی طبیعت به اوج خود میرسد. نگاه به گلها و پرندگان شور و شوقی در دل به وجود میآورد. در نهایت، عشق به شیرین و دلمشغولیهای جدایی به تصویر کشیده میشود و شاعر از دلتنگیهای خود مینالد و از محبوب میخواهد که نگران غمهای او نباشد.
شاعر در این اثر، زیبایی عشق و طبیعت را به تصویر میکشد و نشان میدهد که حتی در دل غم، عشق و زیبایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی صبح از کوهها سر برآورد، مردم شب را که مانند دیو بود، ناپدید شدند.
هوش مصنوعی: زیبارویان، به خاطر مریم، از جلوههای خود پنهان شدند و همه در مکان عبادت به دور از چشمها قرار گرفتند.
هوش مصنوعی: دوستان و همراهان در کنار شیرین نشستهاند و با ساز و نی و جام طلا مشغول خوشگذرانی هستند.
هوش مصنوعی: از آن چهره داستانی را بیان کردند و دلهای پریشان از آنجا دور شدند.
هوش مصنوعی: هر یک از آن نشانهها را به دیگری میدادند و به طور ناگهانی، زیبایی دوشیزهای از میان آن نشانهها نمایان میشد.
هوش مصنوعی: به او گفتند به سوی معبد معشوقهی دلسوز برو و نذری برسان و چراغی روشن کن.
هوش مصنوعی: پریرویان زیبا به رقص درآمدند و با تمام وجود و خلوص، به ستایش و شکرگزاری پرداختند.
هوش مصنوعی: همه با نیت خالص و درست به یک جا جمع شدند و پیران religio هم به دنبال زیارت و دیدار رفتند.
هوش مصنوعی: بخاطر صداقت و راستگویی در آن میخانهی خوشبو، هر کس به اندازهی صدق و راستینیش، رهبری و راهنمایی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: همه به کرم دست کمک کردند و به نشانه احترام و قدردانی، در آن مکان طلا پاشیدند.
هوش مصنوعی: از آنجا مانند پرندگان، پرواز کردند و به جایی دیگر رفتند.
هوش مصنوعی: همه مانند سروها، با ناز و زیبایی در برابر یکدیگر ایستادهاند و هر کدام در جای خود شگفتانگیزتر از دیگری هستند.
هوش مصنوعی: زمینی که در آن باد بهاری وزید و زیبایی و لطافت گلها را نمایان کرد.
هوش مصنوعی: بنفشه، با زیبایی و لطافت خود، زلف سنبل را به رقص درآورد و با بارش شبنم، گلها را سیراب کردی.
هوش مصنوعی: درختان در هم پیچیدهاند و پرندگان در آنجا آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: در آن بیابان که مانند باغی بهشت است، بنفشهها همانند موهای خوشبو و خوش رنگ هستند.
هوش مصنوعی: هر گلی که به خاطر نسیم، زیبایی خود را نمایان میکند، در دل شقایق آتشی را ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: در دل بلبل در میان گلها آشفتگی وجود دارد، و بر روی لالهها و سنبلها نیز نشانههایی از بینظمی و پریشانی به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: شاپور خرم و شاداب به نقاشی دیگری مشغول است که از مانی به اندازهی خوبی و زیبایی بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: در آن بیابان که زیباییهای چین را حسادت میکرد، حالا دیگر با دوستانش نقش و نما رو به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: از عطر مشک و کافور ترکیبی جدید ایجاد شد و بار دیگر تصاویری تازه به وجود آمد.
هوش مصنوعی: این دنیا و آسمان، با هزاران نقش و تصویرها، فقط یک نفر را به این دنیا نمیآورد؛ بلکه برای هر کسی به گونهای متفاوت و یکتا میآفریند.
هوش مصنوعی: هر کس که عقل و درک خوبی دارد، میتواند ببیند که دنیا پر از زیباییها و تنوعهاست.
هوش مصنوعی: آیا چشمان مردان به زیباییهای زنان نگاهی میاندازند یا فقط به نگاههای خودخواهانه خود مشغولند؟
هوش مصنوعی: هیچکس پا به این راه نگذاشته است، زیرا هر کسی که وارد این مسیر شده، در آخر از آن جدا شده و دور افتاده است.
هوش مصنوعی: از من بشنو و در مسیر ظواهر نرو، زیرا در آنجا انسانها ممکن است راه خود را گم کنند و به ضرورتها توجه نکنند.
هوش مصنوعی: وقتی آن چهره شیرین را دوباره نگاه کرد، از غم و دلشکستگیام دنیا بر من تاریک و سیاه شد.
هوش مصنوعی: دل از درد و غم به حالت اشک ریزان در آمده و آن اشکها بر مژهها نشسته است. تو با گفتن این جمله که لالهها بر زعفران کشت میشوند، به نوعی به زیبایی و لطافت جایی که دلتنگی و اندوه را تجربه میکنم، اشاره کردهای.
هوش مصنوعی: وقتی که آن زیبایان را دیدند، دلشان برای او تنگ شد و به ستایش او پرداختند.
هوش مصنوعی: نگران ما نباش، ما برای تو تلاش میکنیم، چرا که جان ما تماماً فدای توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.