شمارهٔ ۴۵
خواجه آورد بهر سفره ما
پشت آن یک دو گوسفند که کشت
لیکن از دست نخوت جودش
نشد آلوده ام به آن انگشت
هست ازان با خودش تصور آن
که به حاتم همی رسد به دو پشت
خواجه آورد بهر سفره ما
پشت آن یک دو گوسفند که کشت
لیکن از دست نخوت جودش
نشد آلوده ام به آن انگشت
هست ازان با خودش تصور آن
که به حاتم همی رسد به دو پشت
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...