ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی
ضربت تیغت پیاپی زندگی بر زندگی
چون ز بخت خود طمع دارم دوام وصل تو
می نگردد جاودان کس را میسر زندگی
با حضور تو چه نسبت صحبت اغیار را
هرکسی داند که هست از مرگ خوشتر زندگی
چون تو بستی پرده بر رخ گو اجل بگشای دست
نیست حظی عاشقان را بعد ازین در زندگی
کشته تو تا خورد یک بار دیگر زخم تو
از خدا خواهد که یابد بار دیگر زندگی
روز هجران تو میرد زار عاشق همچو شمع
چون رسد شام وصالت گیرد از سر زندگی
نام جامی در جهان ماند از تخلصهای خوش
دارد آری از سخن نام سخنور زندگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.