شمارهٔ ۴۸۱
سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی
خواهی از غم بکشی زودش ازان دیر آیی
عمر بس زود رود جان چو رود دیرآید
چند چون عمر روی زود و چو جان دیر آیی
هست در زاویه سینه خیال تو مقیم
گرچه در دیده خونابه فشان دیر آیی
مرکز دایره حسنی و خوبان جهان
چشم بر راه تو لیکن به میان دیرآیی
آمدی زود ولی کام دلم دیر دهی
زودرس میوه ای اما به دهان دیرآیی
زود رفتی که نهان آیم ازان می ترسم
کآشکارا بروی زود و نهان دیرآیی
جامی از چنگ رسد زمزمه عشق چرا
گر نیی سنگ به فریاد و فغان دیرآیی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...