شمارهٔ ۴۶۶
برگل از سبزه خط غالیه بویی داری
چشم بد دور چه آراسته رویی داری
چه دلاویز بود زلف تو یارب که دراو
صد دل آویخته از هر سر مویی داری
با همه نیک بود خوی تو لیکن چو فتد
با منت کار چه گویم که چه خویی داری
چشم بهبود مدار ای که دل افتاده چو من
درکف فتنه گری عربده جویی داری
گوی گفتن ذقنت را سخن بیهوده ست
گوش تا چند به هر بیهده گویی داری
بس که گلچهره اسیر تو شد و لاله عذار
چون چمن پر گل و لاله سر کویی داری
واصل کعبه شدن حد تو نبود جامی
اینقدر بس که به راهش تک و پویی داری
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...