آن تندخو که آمد خون ریختن فن او
گر خون من نریزد خونم به گردن او
هر دم چرا نهد رو دامن به پشت پایش
چاک است جیب جانم از رشک دامن او
طاق رواق عیشم گردد چو گاه گاهی
بینم نشان به راهی از نعل توسن او
گر زان دو رخ گشاید برقع درون خانه
عکس مه و خور افتد بیرون ز روزن او
شبها چو دور ازان رخ بینم به ماه ترسم
کز برق آهم افتد آتش به خرمن او
هرچند تن چو مویی از درد توست عاشق
بی درد تو مبادا یک موی بر تن او
جامی تو را نبیند جز چشم روشن خود
بادا هزار رحمت بر چشم روشن او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.