گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

برون خرام که تا در ره تو خاک شوم

روا مدار کزین آرزو هلاک شوم

جدا ز خاک درت گر فتم درآب حیات

چو ماهیان جگر تشنه در طپاک شوم

به دور چشم تو با دلق زهد نزدیک است

که رند دردکش و مست جامه چاک شوم

گدای آن سر کویم ولی ز جور رقیب

درآن نشیمن دولت به ترس و باک شوم

چو می خوری به سرم ریز چند کاسه درد

که از کدورت تقوا و توبه پاک شوم

خوشی به وصل حریفان ازان چه باک تو را

که از فراق تو غمگین و دردناک شوم

همای اوج بلندم نه خوش بود جامی

که پست خاک نشینان این مغاک شوم