شمارهٔ ۳۶۲
برون خرام که تا در ره تو خاک شوم
روا مدار کزین آرزو هلاک شوم
جدا ز خاک درت گر فتم درآب حیات
چو ماهیان جگر تشنه در طپاک شوم
به دور چشم تو با دلق زهد نزدیک است
که رند دردکش و مست جامه چاک شوم
گدای آن سر کویم ولی ز جور رقیب
درآن نشیمن دولت به ترس و باک شوم
چو می خوری به سرم ریز چند کاسه درد
که از کدورت تقوا و توبه پاک شوم
خوشی به وصل حریفان ازان چه باک تو را
که از فراق تو غمگین و دردناک شوم
همای اوج بلندم نه خوش بود جامی
که پست خاک نشینان این مغاک شوم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...