بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم
با طره تو شرح گرفتاریی کنم
دل را که از کدورت ایام بی صفاست
از نور طلعت تو صفا کاریی کنم
دارم هوای قد تو بر یاد قد توست
گر سرو را به باغ هواداریی کنم
تا دیده ام که پرسش بیمار می کنی
هر دم ز تو بهانه بیماریی کنم
ارزد هزار نافه چین تار زلف تو
آن دستگاه کو که خریداریی کنم
دشوار باشد از تو مرا صبر یک نفس
هر چند صبر بر همه دشواریی کنم
من جامیم به نادره گفتن مثل دمی
شو مستمع که نادره گفتاریی کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.