گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم

با طره تو شرح گرفتاریی کنم

دل را که از کدورت ایام بی صفاست

از نور طلعت تو صفا کاریی کنم

دارم هوای قد تو بر یاد قد توست

گر سرو را به باغ هواداریی کنم

تا دیده ام که پرسش بیمار می کنی

هر دم ز تو بهانه بیماریی کنم

ارزد هزار نافه چین تار زلف تو

آن دستگاه کو که خریداریی کنم

دشوار باشد از تو مرا صبر یک نفس

هر چند صبر بر همه دشواریی کنم

من جامیم به نادره گفتن مثل دمی

شو مستمع که نادره گفتاریی کنم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode