شمارهٔ ۲۳۲
زآتش تب مه رخسار تو در تاب مباد
وز عرق لاله سیراب تو بی آب مباد
صبحگاهان ز صداعی که تب آرد به سرت
نرگس چشم جهان بین تو بی خواب مباد
تاب تبخاله نباشد لب شیرین تو را
داغ جانسوز تو جز بر دل احباب مباد
عیش سازان چو سحر جام صبوحی گیرند
ساغر عیش تو خالی ز می ناب مباد
غمزه بس قاتل آنان که فدای تو شوند
برسر کشته تو منت قصاب مباد
گوهر وصل تو در درج فلک نایاب است
سفله را دست براین گوهر نایاب مباد
چون دعای تو کند دفع بلا را جامی
غیر ابروی تواش قبله محراب مباد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...