ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه شد
باغ و راغ از سبزه و سبزه ز باران تازه شد
لاله آمد در چمن چون ساغر و نرگس به باغ
سوی ساغر آرزوی میگساران تازه شد
می پرستان ز آتش گل بزم می افروختند
داغهای حسرت پرهیزگاران تازه شد
عندلیبان در هوای گل نوا برداشتند
عشقبازان را هوای گلعذاران تازه شد
سبزه سر برزد ز خاک و مهر خط گلرخان
همچو سبزه در درون خاکساران تازه شد
لاله شمع افروخت نرگس جام می برکف نهاد
در صبوحی رغبت شب زنده داران تازه شد
جامی از نو یک گل آورد از بهار طبع خویش
ذوق گفت و گوی آن گل بر هزاران تازه شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.